جمعه

شیعه راستین تفکر علمی را می پسندد به همین جهت من معتقدم هر آنکه تفکر تقلیدی را برگزیند شیعه علی (ع) نیست

برای درست اندیشیدن کدام را بر می گزینید؟
استفاده از منطق و تفکر علمی ؟
استفاده از تفکر غیر علمی و تقلید محض که می تواند معنویات را بر طبق باورها و فتواهای مورد تقلید خود قضاوت کند و فقط آنچه را که به او گفته اند خوب است خوب می داند و خارج از آن را به هیچ وجه درست نمی داند گویا کسی که این خوب را به او آموزش داده خود خدا بوده است...
سوال من از آنهایی که تفکر علمی و پویا و مترقی خواه را تکذیب می کنند و نمی پسندند این است که آنها به چه دلیلی یقین دارند که مرجعیت آنها درست می گوید و دیگران همه راه ناصواب دارند مگر مرجعیت آنها خداست؟یا از خداست ؟ یا از طرف خدا آمده ؟ مگردرمان نفهمی تقلید است ؟ در واقع کسی تقلید می کند به نوعی نفهمی خود را به معرض نمایش گذاشته و به دیگران اثبات می کند . واقعا عجیب انسانهایی هستند این مقلدان آخر کدام انسان ؛ عملا خود را نفهم معرفی می کند و عجیبتر از آنها فریبکارترین انسانهای روی زمینند که با نام آخوند مرجع و هر کوفت و زهر ماری سالهاست ملت ستمدیده ما ا فریفته اند و خونشان را در شیشه کرده اند و به هیچ وجه راضی به افشای فریبکاریشان نیستند چه آنان که در حکومتند و چه آنان که در حوزه خمس بگیرند و تدریس حیله گری می کنند... من که مانند اینها را در هیچ کجای دنیا نمی توانم مثال بزنم آیا شما سراغ دارید ؟؟؟؟
من برای آخوندها هیچ توصیه ای ندارم چرا که آنها را عوامل مستقیم شیطان می دانم و مطمئن هستم پند پذیر نیستند اما به مقلدان آنها توصیه می کنم (( بهتر آنست که بروی و بفهمی و یاد بگیری نه اینکه در نفهمی باقی بمانی و بدون فهمیدن تن به ذلت تقلید کردن از موجودی کثیف چون آخوندها بدهی))...
تفکر علمی یا تفکر انسانی : (انسان به جهت تفکر علمی و درک رابطه علت و معلولیست که اشرف مخلوقات نامیده شد... نه تفکر محدود و تقلیدی که بیشتر مخصوص حیوانات است نه انسان)
اما هر آنکه از تفکر علمی بهره می برد می داند که باید بکوشد و خود بفهمد نه اینکه نفهمی خود را با تقلید از دیگران (مرجع)در بی مسولیتی وا نهد او می داند و مطمئن هست که مرجعیت یک دسیسه برای کنترل عوام کلانعام بوده و هست به همین دلیل به دنبال دانستن از طریق تفکر علت و معلولیست همه می دانیم اثبات مسائل و پدیده ها تحلیلیست و با امکانات فرضیه سازی ؛تئوریها بنیان مینهد در واقع تفکر علمی پویا و حاصل تفکر جمعی در طول و عرض زمان در جریان است بنابرین تکیه کردن بر تفکر علمی اصول و بنیاد محکمتری دارد ... و در ضمن نمیتوان تغییرات شخصی و منافع شخصی کسی را برای مدت طولانی با این نوع تفکر حمل کرد چرا که نوع انسان در آن دخیل است و روزنه های شخصی بسیار محدود و میدان عمل کوچکی را شامل می شود ... اما در تفکر تقلیدی منافع یک شخص به نام مرجع تقلید می تواند میدان عمل گسترده ای داشته باشد و در معادلات اقتصادی ؛سیاسی و فرهنگی منافع شخص یا اشخاصی حاصل کند .. این منافع از واحدهای کوچک ولی متعدد به نام مقلدان تشکیل شده است که در واقع هر فرد مقلد در نظر مرجعیتش به یک بنگاه کوچک اقتصادی و یک ابزار سیاسی فرهنگی می ماند و چون تعداد مقلدانش بیشتر باشد میدان اثر گذاری برای حفظ و ارتقاء منافع شخص مرجع افزایش می یابد ...بزرگترین و گسترده ترین محدوده فعالیت مراجع در تاریخ معاصر ایران مثال زدنیست که همیشه به نفع استعمار و بر ضد منافع ایرانی به اتمام رسیده ... مثالهای متعددی در خیانتکاری مراجع شیعه موجود است که در این مقال نمی گنجد ... به هر حال مرجعیت در مذهب شیعه یک فریب بزرگ و یک الگوی غارت برای استعمار انگلیس بود که در ابتدای امر ؛امپراتوری عثمانی را متلاشی نمود و در ادامه فرهنگ و هویت ایرانی را در مقام تقلید از مراجع ؛ به نیستی و تباهی کشاند... قوه ی خلاقیت ؛ابتکار ؛ نو آوری و التزام به اصول عقلی می توانست ایرانیان را به اوج دنیا برساند . ولی با دسیسه ی شکل گیری مرجعیت در ایران تمامی استعدادها ؛ نا کار آمد و منتفی گردید لعنت خدا بر این قوم دسیسه باز... قومی که در قرآن از آنها به نام قوم لوط یاد شده است مذهب شیعه در ابتدا بهترین و زیباترین تصویر را از دین اسلام نمایان کرد اما متاسفانه با پیدایش و رسوخ عوامل استعمار با نام آخوند (مرجع تقلید )به یک مذهب بر علیه اسلام مبدل گشت . البته موضوع عزاداری در ایام عاشورا مهمترین و بارز ترین وسیله تبلیغاتی برای اشاعه فرهنگ مرجع پروری و سید پروری بود که توانست احساسات ایرانیان را بشوراند و در حیطه ترویج فرهنگ مرجعیت مورد سوء استفاده قرار دهد ....خواهش من از اندیشمندان و روشنفکران شیعی این است که برای نجات مذهب شیعه ؛ تصویری واقعی از این مذهب ارائه دهند و این مذهب را از گرداب عوام فریبی توسط آخوندهای لامذهب نجات دهند من معتقدم پیدایش چهرهای بسیار واپس گرا چون موسویها - احمدی نژادها و ... در بین ایرانیان حاصل رسوخ استعمار انگلستان در مذهب شیعه بوده آنها (موسوی- احمدی نژاد و ..)قبل از هر چیز مراجع خود را که بر آنها تقلید می کنند واسطه ی بر حق امام زمان می دانند و بدبختانه یقین هم کرده اند... به همین جهت عقل و اندیشه خود را برای اثبات مرجع خود بکار می گیرند و از این موضوع وامانده اند که خود می توانند از مراجعشان داناتر و کلاه بردار تر باشند اگر بدانند و بتوانند و مراجعشان مهلتشان بدهند چون شنیده ایم سگها از در افتادن با مراجع شیعه می هراسند چون گمان می برند که آنها می توانند فتوا دهند و گوشتشان را حلال اعلام کنند ...
عقیده شما چیست ؟
والسلام
ببخشید یه چیزی یادم افتاد ....راستی می دانید؟؟؟ عجیبترین موضوع در مورد ایرانیان که در بین خارجیان بسیارمورد بحث است این موضوع است :
ایرانیان چگونه می اندیشند که در قرن بیست ویکم اشخاصی مانند خمینی و یا خامنه ای که قدرت و سیاست را در اختیار دارند نایب امام زمان می دانند ... حال خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam aghaye mehdi ya mahdi man 10shahi hastam rastesh man too blogger ya hamoon blogspot ziyad vared nistam chon ziyad kar nakardam bahash vali tooye blogfa bishtar varedam albate man khodamam eshtebah kardam tooye blogfa sakhtam Dgeam toosh nemiram chon aghaye davar goftan momkene khatarnak bashe shoma ham hamintory ke darid minevisin khoobe bazam age soali dashtid man agar bedoonam khoshhal misham age betoonam komaketoon konam
ba dorood be hameye
Aksariate khamosh
10Shiahi

ناشناس گفت...

سلام آقای مهدی
من با شما موافقم ولی مسیرهای دیگری هم برای محکوم کردن فرقه شیعه هست که اگر به آنها هم بپردازید به اصل مطلب خواهید رسید