پنجشنبه

تصویری از استعمار




کشورها و ملیتهای قدرتمند دنیا (امریکا – انگلستان-روسیه –ایتالیا –آلمان –فرانسه – اسپانیا و حتی چین ) بعنوان بازیگران اصلی و تغییر دهنده و یا شکل دهنده سیاست کلی و منطقه ای در عرصه جهانی؛ خود را به اثبات رسانده اند در این میان کشورهای اروپایی به جهت سابقه طولانی و توفیق همه جانبه در اتخاذ سیاستهای جهانی و منطقه ای توانسته اند در برخی موارد چهره ی واقعی استعمار را به تنهایی بروز دهند . در عصر کنونی که عصر ارتباطات وسیع جهانی و نزدیکی بیشتر ملتها و دولتها است نفوذ به سیاستهای این کشورها برای رقبای دیگر نیز فراهم شده است بدین ترتیب در موضوعهای گوناگون ممکن است تصویر استعمار؛ بازیگرهای مختلفی را شامل شود .این کشورهای بازیگر ممکن است در یک مقطع زمانی دو نقطه ی متقابل داشته باشند ولی در نهایت به یک تعامل رسیده و یک تصویر واحد را تشکیل می دهند. با سابقه ای که از انگلستان سراغ داریم دور ازمنطق نیست که بگوییم : مسیر سیاسی همه ی کشورهای استعمار گر چه آگاهانه و چه نا آگاهانه در نهایت توسط انگلستان ترسیم شده باشد ویا در مقطعی بتواند آنها را مجبور به تمکین کند .. اما آنچه مسلم است همه ی آنها ادعای سهم کرده و خود را ذینفع می دانند . استعمار برای پیش برد سیاستهایش مهرها را ابتدا بر اساس رقابت با دیگر رقبا می چیند و امکان تحمیل سیاست و انتخاب گزینه ای را در اختیار خودش قرار می دهد . یعنی گزینه هایی ایجاد می کند که کشورهای رقیب ناگزیر به انتخاب یکی از آنها شوند . در باره کشور نازنین من (ایران) نیز کاملا مشخص است که چند گزینه ایجاد شده و مهره های حرکت دهنده آن گزینه ها که همان اشخاص مطرح در سیاست ایران هستند؛ باز ی سیاسی مورد نظر را برای استعمار نا آگاهانه یا آگاهانه پیش می برند . آگاهی یا نا آگاهی مسئولین سیاسی ایران برای استعمار موضوعی را عوض نمی کند آنچه برای او مهم است این است که سیاستها ی او اجرا شود چه طرف بداند و چه نداند .. یعنی وطن فروش باشد یا نادان باشد برای استعمار توفیری ندارد.اتفاقات بعد از انتصابات ریاست جمهوری در ایران و ادامه وقایع تا کنون نشان دهنده این است که استعمار در نظر دارد مهره های خود را در داخل و حتی خارج از کشور به نوعی بکار گیرد که مردم را به طرف یکی از آنها (ترجیحا سبز پوشان ) جذب کند . این کار از طرف هر دو جناح در حال انجام است . یعنی از یک طرف جناح خامنه ای و دارو دسته اش به کمک روسیه و چین مردم را سرکوب کرده و دافعه بیشتری از خود نشان می دهند. این موضوع ممکن است عاقلانه به نظر نرسد اما عامل بودن یعنی همین !! سیاست استعمار اقتضا می کند که تضاد ایجاد شده باعث شکل گیری و تقویت یک جریان دیگر بشود یعنی از یک موضوع استفاده شود تا موجود شبه متضاد ولی مقبول خودش را بوجود آورد .از طرف دیگر موسوی ؛ کروبی و دارودسته اش مردمدار و حامی مردم نشان داده می شوند و جاذبه بیشتری از آنها بروز داده می شود ... به هر حال هر دوی این جناحها یک مقصود را دنبال می کنند ... مردم نیز در این سیاست استعماری نقش انفعالی دارند و در نهایت هدف استعمار با کشیده شدن مردم به جناح مورد نظر تامین می شود .. راه کار چیست ؟تنها راه کار مقابله با این سیاست این است که مردم از نقش انفعالی بیرون بیایند و با تجمع و اتحاد خود نیروهای لازم را برای مقابله بوجود بیاورند .. عوامل استعمار را شناسایی کرده و در مقابل آنها به شیوه لازم صف آرایی کنند...یکی از مهمترین شیوه های امروزی که مورد استفاده سیاست مداران قرار می گیرد استفاده از رسانه هاست .. پس مردم مجبورند یک رسانه درمقابل رسانه های آنها داشته باشند رسانه درمقابل رسانه.صدای مردم زجر کشیده فقط در๑۩۞۩๑*رنگارنگ*๑۩۞۩๑

۵ نظر:

سخن معلم گفت...

سخن معلم :
سلام
دوست عزیز آقای مهدی
که خود را یک ایرانی ساده دل و عاشق میهن معرفی کرده اید !
لابد فکر می کنید که هر کسی خلاف شما فکر کند و یا نظر دهد خائن به وطن و ایران است !
متاسفانه ادبیات شما به دور از ادب ، نزاکت و توام با بازتولید خشونت است .
محض اطلاع شما بگویم که : این وبلاگ و نیز اعضای سازمان معلمان ایران در چارچوب قانون فعالیت می کنند .
مفاهیمی چون استعمار که مربوط به دهه های قبل است و نیز " استکبار " که ویژه ادبیات پس از انقلاب است زاده نوعی مسئولیت گریزی از تعهدات اجتماعی است .
افرادی که غالبا ذهن های بسیط و ساده دارند و نمی خواهند و یا نمی توانند در مورد رفتارهای اجتماعی جامعه ایران تحلیل درست و منطقی ارائه کنند یا خلق مفاهیمی که در بالا ذکر شد می خواهند که نقش جامعه و نخبگان آن را در فرآیند تحولات اجتماعی فراموش کنند !
افرادی که در راس هرم قدرت قرار می گیرند به نوعی انعکاس واقعیات و زیرپوست جامعه هستند ... چه ما خوشمان بیابد و چه نیاید !
آیا به قول شما همه آخوندها به صفاتی همچون لامذهب و مال مردم خور متصف هستند ؟
آیا این نظری منصفانه و عادلانه است ؟
ما هم موافقیم که باید آزادی بیان و عقاید باشد .
اما شما هم باید به قواعداجتماعی و عقاید دیگران هم احترام بگذاری !
از باب نمونه گفته ای :
" قدوم کسانی که با من همفکر هستند را در بلاگ تشنه آزادی گرامی می دارم "
آیا کسانی که مخالف نظر و عقیده شما هستند حق قدم و ورود ندارند ؟!
می بینید که استبداد و خود رایی در خون همه نهفته است و آنانی که داد از خفقان می دهند و دیگران را متهم به سانسور می کنند خود نیز اکثرا به نوعی درگیر این بیماری و اپیدمی اجتماعی هستند !
منتهی خود آن را حس نمی کنند !
شما ببینید پس از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب اسلامی باز هم همان شعارها و آموزه ها به نوعی در حال بازتولید و مطرح شدن هستند !
آیا این به نوعی عقب گرد اجتماعی نیست ؟
باور من این است که اگر هر کسی در حد خود و نیز ارتباطات اجتماعی خود را اصلاح و تعدیل کند تحولی عظیم و شگرف در اتمسفر اجتماعی رخ خواهد داد .
آیا این را قبول دارید ؟

سخن معلم گفت...

به عنوان مثال ، در وبلاگ خودتان که آن را معرفی کرده اید فیلترینگ گذاشته اید که پس از تایید مدیر وبلاگ یعنی جنابعالی باید نظرات خوانندگان نمایش داده شود ؛ در حالی که " سخن معلم " فاقد هر گونه فیلترینگ و یا مانع است !
آیا این نوعی سانسور نیست ؟
سانسور که شاخ و دم ندارد !

n. گفت...

man nemifahmam manzure ali agha chi hast.faghat mitunam begam bale hameye akhundha dozd hastan va k.u.n.i..shaki daresh nist.man tahala nashnidam 1 irani khub darbareye akhundha harf bezane.balke ommate khar bashe ya az khode regim.jomhurie eslami be name khoda va payghambar jenayat mikone.faghatam akhunda midunan khoda chi mikhad.mishe yeki be man bege in akhundai ke ghabl az enghlab hichi nadashtan chejuri emruz in hame servat daran?in pooli hast ke 30 sal az in regim va akhunda az melat iran dozdidan.ta akhund kafan nashe,vatan vatan nashe.

ناشناس گفت...

راستشو بگو، چقدر از اون 55 میلیون دلار رو بهت دادند؟
شاید هم نوکر بی جیره و مواجب باشی!!

فرید صلواتی گفت...

نمی خواهم بخوانیدم . اینبار می خواهم فقط گوشم کنید