چهارشنبه

عدم تضاد فرهنگ ایرانی و دینداری : آیا این نظر می تواند صحیح باشد ؟؟؟

21 عدم تضاد فرهنگ ایرانی و دینداری ::::
ایرانیها ؛ ایدئولوزیها و اعتقادات رایج در دنیا را می توانند به شکل خدمات علمی و اخلاقی به نفع بشریت بازتولید کنند ... این واقعیت در طول تاریخ ایران زمین بارها توسط دانشمندان ایرانی درقرون گذشته انجام پذیرفته است... در واقع ایدئولوزی می تواند نقش مواد خام را داشته باشد و فرهنگ نیز ابزار باز تولید ؛... بهینه کردن و بهره وری از فرهنگ ایرانی ظرفیت این را دارد و می تواند ما را به اوج برساند و اما تعصب بر ایدئولوژی (ادیان الهی و غیر الهی ؛ نوعیتهای حکومتی و مکتبها ی سازنده آنها و ...) ما را بی هویت و دچار فقر اندیشه و از تفکر پویا دور خواهد کرد ... در واقع تعصب بر ایدئولوزی ؛ ایرانی را غیر ایرانی و در برخی موارد که شدت تعصب زیاد باشد از ایرانی دشمن ایرانی می سازد(کاری که خمینی ملعون توسط اندیشه های بسیار مخرب و فساد انگیزش و بوسیله تزریق همان اندیشه به اصحاب و انصارش انجام داد و توانست ایرانیهای ساده اندیش را دشمن ایرانیان ساده دل سازد )
به هر حال فرهنگ ایرانی با دین و دینداری تضاد ندارد ... آیا این نظریه درست به نظر می رسد ؟؟؟

مثال بارز برای اثبات این موضوع وجود بزرگ مردی همچون فردوسی است .چرا که این مرد یزرگ و میهن پرست فرهنگ فارسی را زنده نگه داشت و دین را بعنوان یک عقیده شخصی و در خدمت ایرانیان می دانست. او معتقد است هر ایرانی می تواند فرهنگ خود را بعنوان یک فرهنگ ملی و میهنی حفظ کند و به آن پایبند باشد و در عین حال هر دینی که می خواهد داشته باشد در واقع دینها و بالاخص دین اسلام می تواند بعنوان یک عقیده شخصی حدود فعالیتهای روزمره شخص را مشخص کند و در عین حال هویت ملی او را لکه دار نکند .من بعنوان یک ایرانی بر این اعتقادم که فرهنگ ایرانی حد و مرز انحراف و عدم انحراف یک مذهب و یا یک دین را مشخص می کند یعنی شاخصه ی سنجش یک دین برای من فرهنگ من است . دین اسلام می تواند بعنوان یک عقیده و یک ایدئولوژی برای رفع نیازهای روزمره و کنترل اهریمینهای بیرونی و درونی من مورد بهره برداری قرار بگیرد .ولی حدود رعایت دستوارات آن و همچنین مشخص نمودن میزان تحریف و عدم تحریف در آن به عهده فرهنگ ایرانیست که می تواند آنچه را بیهودگی در رفتارها می بیند از چهره ایدئولوژی مورد بهره برداری خودش بروبد .
اگر تنش ایجاد شده را که در مذهب و فرهنگ پدید آمده بررسی کنیم خواهیم دید که مذهبیون ترویج دهنده مرجعیت در شیعه بصورت عمدی به آن بخش تاکید می کنند که با فرهنگ ایرانی در تضاد باشد و یا شبه تضاد داشته باشد . واقعیت امر چه می تواند باشد آیا آنها می خواهند فرهنگ ایرانی را در مقابل مذهب قرار دهند ؟ البته که مقصود اصلی آنها این موضوع بوده و هست . یعنی القائات آنها این موضوع را اثبات می کند که از دو موضوع دین و فرهنگ باید یکی را قبول کرد ...اما من معتقدم که اینچنین نیست چرا که بزرگان فرهنگ ایرانی از کوروش بزرگ گرفته تا فردوسی ؛حافظ و مولانا همگی بر این عقیده اند که می توانی ایرانی اصیل باشی و در عین حال هر دینی هم که می خواهی داشته باشی و این امر ممکن است چرا که آنها این کار را حداقل در مورد خودشان بصورت عملی به تصویر کشیده اند ... به همین دلیل من به هم وطنان عزیز توصیه می کنم برای ادامه مبارزات خود بر فرهنگ ایرانی تکیه کنند و اصرار داشته باشند که این فرهنگ نه اینکه تضاد با هیچ دینی ندارد بلکه با همه ی آنها سازش دارد ... یادمان باشد که کوروش حتی یهودیان را برای بر پا داشتن دین خود آزادی می داد و آنها را ایرانیان یهودی مسلک می نامید ...پس اشکالی ندارد که ما ایرانیان اسلام مسلک هم داشته باشیم .



شما چه فکر می کنید؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من خودم طرفدار آخوند ها نیستم. ولی فکر می کنم شما هم دارید از آن طرف بام می افتید. می خواهید به جای آخوند، کوروش را بگذارید. به نظر دانشمندان کوروش ( سیروس!)هم بر ساخته هردوت یونانی است و افسانه ای بیش نیشت که بعد ها یهودیان تبعیدی بابل آن را تبلیغ کردند. به نظر من آزادی از همه اینها برتر و با عظمت تر است. زنده باد آزادی.