شنبه

حرکت واقعی ملت ایران فارغ ازرنگ وریاست آنان که درتلاشند سبزرا نماد ایرانی بودن و یا نماد دمکراسی خواهی معرفی کنند سخت در اشتباهند.


جنبش آزادی خواهی ملت ایران در حال بازنگری دسیسه هایست که با نام و رنگهای مختلف سعی دارند حرکت واقعی او را به انحراف بکشندمردم ؛سبزینه نگرها راعامل رنگ و ریا می دانند که از ابتدا مایه تفرقه و جدایی ملت و تحکیم وحدت در عناصر رژیم بودند ...اما بهتر است بدانند ملت ایران برای حرکت واقعی خود هیچگونه رنگ و ریایی را نخواهد پذیرفت و از سیاه تا سبز را منتفی و ضد ایرانی می داندو دقیقا به این موضوع واقف است که انقلابات سبز ساخته و پرداخته کدام نظریه پردازان و تئوریسینهای مزدور است و هدف از برگزیدن رنگ سبز یا سیاه انحراف بوده و بس .. آنها کمون حرکتی را در جامعه ایران درک کردند و قبل از آغاز فریب سبز سعی بر آگاهی بیشتر داشته و دارند … در واقع ملت ایران این واقعیت را دریافته اند که هر آنچه از حاکمیت آغاز شده باشد حرکتی انحرافیست . و به تجربه دیده اند که چگونه حکومت آخوندی دولتهای زایشی را برای انحراف کشیدن افکار آنها با نامهای سازندگی ؛ اصلاحات ؛ اصولگرا و این اواخر سبز موسوی که مجموعه ای از اصلاحات و اصولگرایی را در شکم خود آبستن بود به اجرا گذاشته است … ملت ایران با یک دیده واقع بین می داند که سناریوهای آنان دوام چندانی ندارد به همین جهت پیش بینی می شود … حرکت واقعی ملت ایران فارغ ازرنگ وریاباشد آنان که درتلاشند سبزرا نماد ایرانی بودن و یا نماد دمکراسی خواهی معرفی کنند سخت در اشتباهند.موج واقعی ملت ایران که بی رنگ و ریاست و تعلق به رنگ را بر خود ننگ می داند در راه است و عنقریب بر همه ی آنان که مدتها ایران را چپاول کرده اندطغیان خواهد کرد در یک روز و در یک آن بساط تحجر و اسلام طالبانی را که مملو از خشونت است و توسط قائد اعظم مفسد کبیر خمینی ملعون پایه گذاری شد بر خواهد کند خمینی دجال در ابتدا احساسات انسانی را مهر باطل زد و از فتوای قتل تا فرمان ادامه جنگ را همه و همه در چنته داشت او نویسندگان را محکوم به مرگ و ملت ایران را لایق کشته شدن در میدان هیچ بر علیه پوچ می دانست .. اگر طالبان فرصت ظهور پیدا کرد مدیون خمینی بود. خمینی احساسات رقیق ایرانی ها را در سیطره خشونت طلبی به مرز نسیان کشاند و از طفلان چهارده ساله افراد خود انتحاری ساخت و اینچنین بود که در جهان ؛ اسلام را به حد و مرز بالاترین خشونتهای بی سابقه کشاند و این دین را در ذهن و افکار جهان غیر قابل قبول تصویر نمود و در ادامه حتی انسانهای مسلمانی که انسانیت را تا قبل از آن پیشه خود ساخته بودند از این دین متنفر کرد در واقع بیشترین عداوت نسبت به اسلام از طرف خمینی و اصحاب و انصارش اعمال شد اما کاملا موجه و با یک نقش حمایتی ؛ سعی داشتند خود را حامی و ناجی اسلام نشان دهند.. این مورد ؛ تحقیقا مورد قبول و پذیرش اکثریت مسلمانان جهان است و بارها متفکران و اندیشمندان کشورهای اسلامی در مقالات و کتابهای خود به تفصیل درباره آن سخن گفته اند … ولی در ایران به جهت ترویج و نهادینه شدن فرهنگ خشونت که توسط همین قائد اعظم انجام گرفته است؛ بیشتر اندیشمندان از بازگو کردن آن واهمه دارند و در سایه ای از ترس سعی بر آن دارند که در نوشته ها و گفته هایشان عامل واقعی خشونت را به عوامل کوچکتر و ضعیفتر نسبت دهند . به همین جهت تا هنگامی که نطفه اصلی (عامل اصلی همه ی بدبختیها وآسیبهای اجتماعی بغرنج ) را به مردم معرفی نکنیم نخواهیم توانست ریشه ی تحجر ( فرهنگ مهدویت ؛فرهنگ شهادت ؛چاه جمکران و از این دست خرافات )که مدتها توسط چپاولگران(رفسنجانی ؛خامنه ای ؛خاتمی روباه صفت؛احمدی نژاد و تمامی اصحاب و انصار مال مردم خورشان ) برای فریب مورد بهره برداری قرار می گرفت بخشکانیم …. و چه به جاست که احمدی نژاد ؛موسوی و …را نسبت به قائد اعظم خمینی ملعون با این بیت تشبیه کنیم که :

خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج
………………………………………………………………………………………….
ما ؛ آخوندها را دست پرورده نظام شاهنشاهی می دانیم و معتقدیم شاه و شیخ در راستای تحجر و چپاول ایران به یک اندازه ملت ستمدیده را مورد ظلم قرار داده اند به همین دلیل انجمن شاهنشاهی و انجمن آخوندی و حتی کسانیکه سنگ حکومت سکولار را به سینه می زنند ولی باشنیدن نام خمینی ملعون خود را پاره و جر می زنند از دیدگاه ما یکی هستند و در لباسها و نقابهای مختلف در یک جهت پیش می روند …بهتراست بگوییم شاه و شیخ و روشنفکر نماهای خود فریب اینبار اندر خم یک کوچه اند چرا که ملت ایران خیلی از آنها جلوترند و همه چیز را می دانند .. حتی اگر صدها خاتمی روباه صفت دیگر هم بیاورند محال است بتوانند ملت ایران را بفریبند … سبز و غیر سبز ارزانی عمه شان باد … ما تعلق به رنگ و ریا را بر خود ننگ می دانیم چرا که دستان پنهان برای تحمیل رنگ را به وضوح می شناسیم .. لعنت خدا بر این قوم لوط ( از خامنه ای دجال گرفته تا رفسنجانی مال مردم

جمعه

انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری حادثه ی دو پاره شدن رژیم یا پیش نیازی برای تغییرسیاست خارجی و کنترل فشارهای امریکا؟؟؟این رشته سر دراز دارد


نیمه اول سال 1388احمدی نژاد در یک انتخابات بسیار پر ماجرا حکم تنفیذ خویش را از سید علی خامنه ای دریافت میکندورقبای انتخاباتی خویش را در یکسری اتفاقات و تنبیهات به کنار میزند .اصلاحطلبان و در راس آنها هاشمی رفسنجانی از این موضوع سخت ناراحت به نظر می رسند ...آیا واقعیت این حادثه به معنی دو تکه شدن جمهوری اسلامی است یا پیش نیازی برای تغییرسیاست خارجی ؟؟؟

واقعیت در پشت پرده برای هیچ یک از ما روشن نیست ...جمهوری اسلامی در فریب جامعه جهانی و بالاخص جامعه ایران ید طولایی داشته است و در واقع یکی از پایه ها و درون مایه های سیاست خارجی و همچنین سیاستهای کنترل مردم در داخل شبه سازی در شکل و اندازه های قدرت دولت و حکومت بوده است . این بار این بخش از بدنه ی حکومت تا مرز تصویری از اپوزسیون نظام پیش رفته است و همراه با این اقدام دستان حمایتگرکشورهای اروپایی را پس زده است البته این فقط ظاهر ماجراست آیا جمهوری اسلامی از این تصویر سازی و شبه سازی هدفی را دنبال می کند به عقیده من بسیار نزدیک به واقعیت خواهد بود که اگر فرض کنیم همه ی این ماجراها فقط برای فریب جامعه جهانی صورت گرفته است قطعا خواهید پرسید چرا و به چه دلیلی ؟؟؟


امریکا بعنوان قدرت اول دنیا و مروج فرهنگ و آزادی های واقعی نوع بشر و حامی برقرای دمکراسی در کشورهای جهان فرصت بعدی را به ایران اختصاص داده است ..قدرتهای صاحب نفوذ مانند کشورهای اروپایی دمکراسی را اولین خطر و بزرگترین ناقض منافع خود در ایران می دانند آنها می دانند اگر ایران صاحب یک حکومت سکولار و دمکرات باشد بسیاری از منافع و منافذ خود را در ایران از دست می دهند . به همین دلیل جمهوری اسلامی که تحت نفوذ آنهاست جناحی از خود را ترد می کند و تمایل دارد این گونه وانمود کند که می خواهد اروپا را بکلی از میدان نفوذش در ایران بدر کند و در واقع پیش نیازی برای گفتگو با ایلات متحده امریکا فراهم کند و دوباره امریکا را در گردابی دیگر مانند آنچه در افغانستان دیدیم گرفتار کند شاید اینبار امریکا گزینه نظامی را بر اساس هزینه های بسیار گزافی که در افغانستان و عراق پرداخت نموده بود انتخاب نکند ولی اگر جمهوری اسلامی بتواند میدان گفتگو و بحث را به سمت ایجاد روابط پیش ببرد بدترین حادثه و بغرنجترین مشکل سیاسی را برای امریکا بوجود خواهد آورد مشکلی که می تواند منجر به خلع سلاح نظامی یا حتی اقتصادی امریکا شود ... انگلستان ؛ آلمان ؛فرانسه و ایتالیا بزرکترین بازیگران پشت پرده در این واقعه شمرده می شوند روسیه و اسرائیل در این میان قربانی سیاست اروپا خواهند شد و چین نیز مجبور به تمکین از اروپا می شود چرا که همیشه و در همه حال اروپا را به امریکا ترجیح می دهد علاوه بر آن صنایع چین بیشتر به اروپا وابسته است تا به امریکا ...همانطور که مشخص است بازیگراصلی در صحنه سیاسی جهان این کشورها هستند نه ایران که ابزار آنهاست و تنها یک مهره ی ارزشمند در این صفحه شطرنج محسوب می شود .


تسلط بر نظام سیاسی و اقتصادی ایران برای کشورهای اروپایی و شرقی بسیار حیاتیست و به همین دلیل تمام توان خود را به کار می بندند و حتی حاضرند ارزشمند ترین عوامل خود در رژیم را (موسوی- رفسنجانی - ...)هم فدا کنند . اینها را گفتم تا نتیجه بگیرم که واقعه و حوادث اخیر پس از انتخابات یک صحنه سازی و یک پیش نیاز برای بدام انداختن امریکاست نه چیز دیگری ....


حال قضاوت با شماست !!!!!!

اگر عکس را نشناختی روش کلیک کن به نظر من بلبل باغ ولایت چون فقط نقش ابزار دارد یک اسم بیشتر نیست که هر لحظه امکان قربانی شدن دارد این شکلیش کردم که خواننده با دیدن عکسش از خواندن مطلب منصرف نشود.

پنجشنبه

مرز میان مردم و سیاستمداران کجاست ؟ آیا بازشناسی این مرز میتواند مردم را در احقاق حقوق از دست رفته اش یاری کند ؟

دوستان خرد ورز و فرهیخته من ::: وقتی خاتمی و کروبی برای فریب هر چه بیشترمردم ؛ تمام همت کثیف و نازپرورده شان را به کار گرفتند و عمامه نحسشان را به زمین انداختند هم خوشحال شدم و هم ساعتها بغض گلویم را فشرد از یک طرف خوشحال بودم که این اراذل بالاخره مجبور شدند از حداقل سهم خودشان مایه بگذارند و در حد عمامه انداختن؛ خود را بعنوان مردم جا بزنند و از یک طرف بغض گلویم را میفشرد و از شدت خشم بر خود می پیچیدم که چرا ما ملت ستمدیده باید هزاران بدبختی خفت؛ خاری وغارت زدگی را متحمل شویم تا یک سیاستمدار از خدا بی خبر را به قدرت برسانیم و او اینچنین ما را به بازی بگیرد..
براستی چرا و به چه علت ما نمی توانیم از سیاستمداران خدمتگذارانی برای منافع ملیمان بسازیم ؟؟؟
دلم به حال خودمان می سوزد ؛ما ملت ایران صدها سال است برای آزادی و حق حاکمیت بر ثروتهای ملیمان؛ خون می دهیم و تلاشگرانه از همه چیزمان میگذریم آنوقت آنهایی که هیچ خسارتی متحمل نشده اند می آیند و صاحب همه چیز می شوند ... نمی دانم شاید بخاطر این است که همیشه فکر میکنیم آنکسی که می آید باید ابتدا بیاید و بعد ما پشت سرش راه بیوفتیم یا اینکه ما آنقدر او را در ماه بنشانیم تا او از آن بالا بتواند با استعمار دست بدهد و آنوقت ما باید به او اعتماد کنیم .. به هر حال مرا ببخشید واقعا به حال خودمان افسوس میخورم که نمی توانیم چهره ملی خودمان را چنان قدرتمندانه و متفکرانه جلوه گر شویم که هر سیاستمداری تمنای بدست آوردن دل اینچنین ملتی آرزو داشته باشد و آنوقت هر چه دارد فدایمان کند ولی افسوس که همیشه این ما بوده ایم که اختیار از دست داده ایم و عاشقانه و سخاوتمندانه هر چه داشتیم با خلوص نیت فدایشان کردیم و ... و هزار درد نا گفته ی دیگر...
بعضی ها میگویند از برای عشق به جانان باید از جان گذشت
.. و وقتی میپرسم معشوقه ات ؟؟؟ در پاسخ نام شخصی را برایم بازگو می کند بعضی ها نام مصدق و برخی محمدرضا شاه و برخی که آرمانگرا ترند کوروش را و برخی دیگر ... به هر حال نمی دانم .. به این معشوقه ها ایرادی ندارم ولی بعد از این نامها که هر کدام قابل تامل و تحقیقند این سوال به ذهنم می رسد چرا هیچ کس عاشق ملت مظلوم و بدبخت ایران نیست. مثل این می ماند که خودشان را جزو ملت نمی دانند؛ نکند همه با خودشان دشمنند و حاضرند عاشق هر کسی باشند الا خودشان که از همه مستحقترند خودمانی حرف بزنیم عجب بدبخت بیچاره ایم نه ؟؟ ... چرا هیچ کس بفکر آن کارگر میدانی نیست که دو سه روز است به امید اینکه کسی سر کار ببردش به جای همیشگی اش می رود و دوباره با چهره ای افسرده و خجل به میان خانواده اش برمیگردد چرا هیچکس به فکر حفظ جان مردم نیست ؟؟چرا همه در تلاشند که معشوقه خودشان را پیروز میدان کنند؟ وحتی چرا چهار چشمی مواظبند که خدای ناکرده کسی القاب معشوقه شان را کم و زیاد نکند؟ چرا بعضی ها اصلا برایشان مهم نیست قبل از نجات میهنشان باید به فکر جان هم میهنانشان باشند؟ چرا همه می گویند به خیابانها بروید مگر نمی دانند که اگر مردم اعتراض کنند سرو کارشان با گرگهای درنده خوست؟ ...چرا آنان که فرهنگ چند هزار ساله را میستایند کمی واقع بینتر هم وطنان مظلومشان را درک نمی کنند؟ هم وطنانی که از فرهنگ چند هزارساله فقط روزی و قوت بچه های نهیفشان را می شناسند و در این بحران اخلاقی که فرهنگمان را بر باد داده است برای جستن معاش خانواده شان خود را به هر سیاستی می فروشند و در مقابل هم وطنانشان صف آرایی میشوند؟ ... و باز هم هزار درد ناگفته دیگر ...
اندیشمندان عزیز دوستان خرد ورز من ؛ بیایید خود را مردم بنامیم و بدانیم و آنگاه بگوییم که ما اعضای یک پیکریم و آنوقت هر چه می دانیم و می بالیم از آن مردم بدانیم و با دانسته ها و داشته هایمان برای مردم باشیم ( برای خودمان باشیم)نه برای (؟) ما اگر مردم باشیم خود را ارجحتر خواهیم دانست نه ؟؟؟؟؟؟
مردم ایران مال باختگانی را می مانند که دزدرا می شناسند ولی تاب و توان در افتادن با آنرا ندارند عزیزان خردمند بیشتر اندیشه کنید …. صحنه سیاسی ایران از دیر بازدر اشغال استعمار بوده و هست وسیاستمدارانی که خود را حافظ منافع مردم می نامیدند دو دوزه بازانی بودند که مردم را ابزار به قدرت رسیدن خود ووسیله مشروعیت بخشیدن به انتخاب استعمارقرار می دادند و همیشه مردم را کنترل شده و بدور از آزادی سیاسی دوست می داشتند چگونه خرد شما به شما اجازه میدهد آنانیکه شما را بدون آزادی دوست میداشتند عاشق شوید ؟؟؟؟

(این مطلب را در پاسخ به دوستی که از من پرسیده بود:" بلاخره شما طرفدار چه کسی هستید؟ مشخص کنید ؟" نوشتم. امیدوارم درک کرده باشد که من طرفدار کی هستم !)

تصویری از استعمار




کشورها و ملیتهای قدرتمند دنیا (امریکا – انگلستان-روسیه –ایتالیا –آلمان –فرانسه – اسپانیا و حتی چین ) بعنوان بازیگران اصلی و تغییر دهنده و یا شکل دهنده سیاست کلی و منطقه ای در عرصه جهانی؛ خود را به اثبات رسانده اند در این میان کشورهای اروپایی به جهت سابقه طولانی و توفیق همه جانبه در اتخاذ سیاستهای جهانی و منطقه ای توانسته اند در برخی موارد چهره ی واقعی استعمار را به تنهایی بروز دهند . در عصر کنونی که عصر ارتباطات وسیع جهانی و نزدیکی بیشتر ملتها و دولتها است نفوذ به سیاستهای این کشورها برای رقبای دیگر نیز فراهم شده است بدین ترتیب در موضوعهای گوناگون ممکن است تصویر استعمار؛ بازیگرهای مختلفی را شامل شود .این کشورهای بازیگر ممکن است در یک مقطع زمانی دو نقطه ی متقابل داشته باشند ولی در نهایت به یک تعامل رسیده و یک تصویر واحد را تشکیل می دهند. با سابقه ای که از انگلستان سراغ داریم دور ازمنطق نیست که بگوییم : مسیر سیاسی همه ی کشورهای استعمار گر چه آگاهانه و چه نا آگاهانه در نهایت توسط انگلستان ترسیم شده باشد ویا در مقطعی بتواند آنها را مجبور به تمکین کند .. اما آنچه مسلم است همه ی آنها ادعای سهم کرده و خود را ذینفع می دانند . استعمار برای پیش برد سیاستهایش مهرها را ابتدا بر اساس رقابت با دیگر رقبا می چیند و امکان تحمیل سیاست و انتخاب گزینه ای را در اختیار خودش قرار می دهد . یعنی گزینه هایی ایجاد می کند که کشورهای رقیب ناگزیر به انتخاب یکی از آنها شوند . در باره کشور نازنین من (ایران) نیز کاملا مشخص است که چند گزینه ایجاد شده و مهره های حرکت دهنده آن گزینه ها که همان اشخاص مطرح در سیاست ایران هستند؛ باز ی سیاسی مورد نظر را برای استعمار نا آگاهانه یا آگاهانه پیش می برند . آگاهی یا نا آگاهی مسئولین سیاسی ایران برای استعمار موضوعی را عوض نمی کند آنچه برای او مهم است این است که سیاستها ی او اجرا شود چه طرف بداند و چه نداند .. یعنی وطن فروش باشد یا نادان باشد برای استعمار توفیری ندارد.اتفاقات بعد از انتصابات ریاست جمهوری در ایران و ادامه وقایع تا کنون نشان دهنده این است که استعمار در نظر دارد مهره های خود را در داخل و حتی خارج از کشور به نوعی بکار گیرد که مردم را به طرف یکی از آنها (ترجیحا سبز پوشان ) جذب کند . این کار از طرف هر دو جناح در حال انجام است . یعنی از یک طرف جناح خامنه ای و دارو دسته اش به کمک روسیه و چین مردم را سرکوب کرده و دافعه بیشتری از خود نشان می دهند. این موضوع ممکن است عاقلانه به نظر نرسد اما عامل بودن یعنی همین !! سیاست استعمار اقتضا می کند که تضاد ایجاد شده باعث شکل گیری و تقویت یک جریان دیگر بشود یعنی از یک موضوع استفاده شود تا موجود شبه متضاد ولی مقبول خودش را بوجود آورد .از طرف دیگر موسوی ؛ کروبی و دارودسته اش مردمدار و حامی مردم نشان داده می شوند و جاذبه بیشتری از آنها بروز داده می شود ... به هر حال هر دوی این جناحها یک مقصود را دنبال می کنند ... مردم نیز در این سیاست استعماری نقش انفعالی دارند و در نهایت هدف استعمار با کشیده شدن مردم به جناح مورد نظر تامین می شود .. راه کار چیست ؟تنها راه کار مقابله با این سیاست این است که مردم از نقش انفعالی بیرون بیایند و با تجمع و اتحاد خود نیروهای لازم را برای مقابله بوجود بیاورند .. عوامل استعمار را شناسایی کرده و در مقابل آنها به شیوه لازم صف آرایی کنند...یکی از مهمترین شیوه های امروزی که مورد استفاده سیاست مداران قرار می گیرد استفاده از رسانه هاست .. پس مردم مجبورند یک رسانه درمقابل رسانه های آنها داشته باشند رسانه درمقابل رسانه.صدای مردم زجر کشیده فقط در๑۩۞۩๑*رنگارنگ*๑۩۞۩๑

در پاسخ به نوشتار مرتضی کاظمیان (جنبش سبز و پرهیز از نفرت )باید بگویم که :


در پاسخ به نوشتار مرتضی کاظمیان (جنبش سبز و پرهیز از نفرت )باید بگویم که :
خمینی ملعون عامل اصلی بدبختی و سر در گمی ملت ایران است او مروج خشونت در ایران و مشوق خود انتحاری در جهان بود ..سبز نگرها پاره ای از اندیشه های بسیار متحجر و ضد انسانی خمینی را با خود حمل میکنند و به همین جهت مردم ایران آنها را مردود میدانند . دلیل و برهان مردم ایران این است که مهمترین و شاخصترین گردانندگان حرکت سبز کسانی هستند که مدت سی سال بر این مردم ظلم روا داشته اند آن هنگام که خیزش ملت ایران فرا برسد نسل آخوندها از سرزمین ایران برداشته خواهد شد و در این میان آخوندهایی که بیش از همه مردم را فریفته و اموال و ثروتهای ملی را به غارت برده اند اولویت داشته و باید منتظر خشم ویرانگر و در عین حال مقدس ملت زجر کشیده و ستمدیده ایران باشند که بنا و بنیاد ؛اهل وعیالشان را یکجا بر باد خواهد داد ... این پیش بینی را از من به یاد بسپارید که قیام واقعی ملت ایران ( که فارغ از رنگ و ریاست و تعلق به رنگ را بر خود ننگ می داند) فرصت نیرنگ دیگر را از این اراذل خواهد گرفت و به یکباره و در یک آن بر سر آنها خراب خواهد شد و آتش انتقام ملت آنگونه بر آنها زبانه خواهد کشید که هیچکدامشان نتوانند از مهلکه بگریزند... این را به یاد داشته باشید زیرا از قدیم والایام گفته اند ** چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی ...**

چهارشنبه

هوشمندی مردم ایران قطعیست.حرکت سبز؛ یک رنگ و ریا و یک دسیسه بیش نیست

موسوی یکی از سیاست پیشه گان و طراحان بسیار موزی رژیم آخوندیست که به دستورخامنه ای و رفسنجانی مال مردم خور و باهمکاری خاتمی روباه صفت و تعدادی دیگراز آخوندهای بی عمامه و با عمامه و با بهره گیری از تئوریهای برنامه ریزی شده غربی ؛ توانست برای چند ماهی گروهی از مردم را به شک بیاندازد و از حرکت واقعی به انحرافشان بکشد . تئوری انقلاب سبز توانست بخشی از به ظاهر اندیشمندان(کانونهای خود ساخته رژیم که بدور از رای گیری و انتخاب دمکراتیک بعنوان نمایندگان صنفی تلقی می شوند ) را بفریبد و با خود همراه کند که خوشبختانه خیلی زودتر از دسیسه های قبلی (دولت سازندگی -دولت اصلاحات – دولت اصول گرا – و ..) توسط مردم شناسایی شد . بنابرین پیش بینی میشود که رژیم ننگین آخوندی به پایان خود نزدیک شده است و عنقریب حرکت واقعی مردم ستمدیده فارغ از هر رنگ و ریایی بر ضد اندیشه های مفتضح خمینی ملعون (جمهوری اسلامی ) بصورت عملی وارد میدان شود و نسل این اراذل از خدا بی خبر را به یکباره از بیخ و بن بر کند.دسیسه ی سبز چون با همکاری سران اصلی رژیم طراحی شده بود بصورت یک نمایشنامه اجرا شد و همانطور که خواسته بودند بخشی از ساده اندیشان را با خودشان همراه نمود. ولی حساب همه جا را نکرده بودند زیرا مردم می دانند خامنه ای و رفسنجانی و احمدی و خاتمی و … در راستای بقای رژیم حرکت کرده و میکنند مردم میدانند کسانی که سالها بر آنان ظلم روا داشته اند به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند به همین دلیل خیلی زود با استفاده از تجارب سال 57 دسیسه سبز و نقش بازیگرانی چون موسوی و احمدینژاد را شناسایی کردند و بسرعت خود را از این دسیسه کنار کشیدند مردم می دانند رژیم سعی دارد با لباس جدید و فریبنده ای خود را جوان سازد … ادامه مبارزه انفعالی و در عین حال زیرکانه ی مردم رژیم را در تنگنای بزرگی خواهد افکند زیرا رژیم مشروعیت خود را بطور کلی از دست داده است و با وجود همه ی زیبایی های دروغین و فریبنده ای که در دسیسه سبز قرار داشت نتوانست مردم را با خود همراه کند.هوشمندی ملت ایران قطعیست و نابودی خود فروشان سبز نگر و سیاه نگر قطعی تر
********************************
خدا لعنت کند هر آنکس که مردم ستمدیده را نادیده بگیرد و منافع شخصی و حزبی را برمنافع ملی ارجحیت دهد (لعنت خدا و بنده خدا بر آخوندهای بی عمامه و با عمامه ی مفعول و مال مردم خور)
*********************************

و در پایان !!!!
یک نصیحت به زیاده گویان بی عمل(افراد به ظاهر اندیشمند) :مردم را به نفع سیاستمداران رژیم آخوندی نفریبید زیرا آنچه حتمیست اولین قربانی بعد از موفقیت همان سیاستمداران حذف فیزیکی شما خواهد بود..این پدیده یکی از بدیهی ترین قوانین آخوندهای دسیسه گر بوده و هست یادتان نرود همانهاییکه خمینی را در جلوی دیدگان مردم در ماه نشاندند دیری نپایید که به فرمان خمینی در خاک شدند .. با مردم بمانید تا ازگزند سیاستمداران آدم خور در امان باشید…

عدم تضاد فرهنگ ایرانی و دینداری : آیا این نظر می تواند صحیح باشد ؟؟؟

21 عدم تضاد فرهنگ ایرانی و دینداری ::::
ایرانیها ؛ ایدئولوزیها و اعتقادات رایج در دنیا را می توانند به شکل خدمات علمی و اخلاقی به نفع بشریت بازتولید کنند ... این واقعیت در طول تاریخ ایران زمین بارها توسط دانشمندان ایرانی درقرون گذشته انجام پذیرفته است... در واقع ایدئولوزی می تواند نقش مواد خام را داشته باشد و فرهنگ نیز ابزار باز تولید ؛... بهینه کردن و بهره وری از فرهنگ ایرانی ظرفیت این را دارد و می تواند ما را به اوج برساند و اما تعصب بر ایدئولوژی (ادیان الهی و غیر الهی ؛ نوعیتهای حکومتی و مکتبها ی سازنده آنها و ...) ما را بی هویت و دچار فقر اندیشه و از تفکر پویا دور خواهد کرد ... در واقع تعصب بر ایدئولوزی ؛ ایرانی را غیر ایرانی و در برخی موارد که شدت تعصب زیاد باشد از ایرانی دشمن ایرانی می سازد(کاری که خمینی ملعون توسط اندیشه های بسیار مخرب و فساد انگیزش و بوسیله تزریق همان اندیشه به اصحاب و انصارش انجام داد و توانست ایرانیهای ساده اندیش را دشمن ایرانیان ساده دل سازد )
به هر حال فرهنگ ایرانی با دین و دینداری تضاد ندارد ... آیا این نظریه درست به نظر می رسد ؟؟؟

مثال بارز برای اثبات این موضوع وجود بزرگ مردی همچون فردوسی است .چرا که این مرد یزرگ و میهن پرست فرهنگ فارسی را زنده نگه داشت و دین را بعنوان یک عقیده شخصی و در خدمت ایرانیان می دانست. او معتقد است هر ایرانی می تواند فرهنگ خود را بعنوان یک فرهنگ ملی و میهنی حفظ کند و به آن پایبند باشد و در عین حال هر دینی که می خواهد داشته باشد در واقع دینها و بالاخص دین اسلام می تواند بعنوان یک عقیده شخصی حدود فعالیتهای روزمره شخص را مشخص کند و در عین حال هویت ملی او را لکه دار نکند .من بعنوان یک ایرانی بر این اعتقادم که فرهنگ ایرانی حد و مرز انحراف و عدم انحراف یک مذهب و یا یک دین را مشخص می کند یعنی شاخصه ی سنجش یک دین برای من فرهنگ من است . دین اسلام می تواند بعنوان یک عقیده و یک ایدئولوژی برای رفع نیازهای روزمره و کنترل اهریمینهای بیرونی و درونی من مورد بهره برداری قرار بگیرد .ولی حدود رعایت دستوارات آن و همچنین مشخص نمودن میزان تحریف و عدم تحریف در آن به عهده فرهنگ ایرانیست که می تواند آنچه را بیهودگی در رفتارها می بیند از چهره ایدئولوژی مورد بهره برداری خودش بروبد .
اگر تنش ایجاد شده را که در مذهب و فرهنگ پدید آمده بررسی کنیم خواهیم دید که مذهبیون ترویج دهنده مرجعیت در شیعه بصورت عمدی به آن بخش تاکید می کنند که با فرهنگ ایرانی در تضاد باشد و یا شبه تضاد داشته باشد . واقعیت امر چه می تواند باشد آیا آنها می خواهند فرهنگ ایرانی را در مقابل مذهب قرار دهند ؟ البته که مقصود اصلی آنها این موضوع بوده و هست . یعنی القائات آنها این موضوع را اثبات می کند که از دو موضوع دین و فرهنگ باید یکی را قبول کرد ...اما من معتقدم که اینچنین نیست چرا که بزرگان فرهنگ ایرانی از کوروش بزرگ گرفته تا فردوسی ؛حافظ و مولانا همگی بر این عقیده اند که می توانی ایرانی اصیل باشی و در عین حال هر دینی هم که می خواهی داشته باشی و این امر ممکن است چرا که آنها این کار را حداقل در مورد خودشان بصورت عملی به تصویر کشیده اند ... به همین دلیل من به هم وطنان عزیز توصیه می کنم برای ادامه مبارزات خود بر فرهنگ ایرانی تکیه کنند و اصرار داشته باشند که این فرهنگ نه اینکه تضاد با هیچ دینی ندارد بلکه با همه ی آنها سازش دارد ... یادمان باشد که کوروش حتی یهودیان را برای بر پا داشتن دین خود آزادی می داد و آنها را ایرانیان یهودی مسلک می نامید ...پس اشکالی ندارد که ما ایرانیان اسلام مسلک هم داشته باشیم .



شما چه فکر می کنید؟

دوشنبه

رادیو تلویزیون رنگارنگ نمونه ی بارز اهرمهایست که می تواند قدرت سیاسی و کنترل بر حکومت آینده ایران را در اختیار مردم قرار دهد ..

مبارزه برای بدست گیری قدرت سیاسی توسط ملت؛ با نابودی رژیم آخوندی به پایان نخواهدرسید هر چند که نابودی آخوندها یکی از آمال و آرزوهای اکثریت خاموش است
حضور و اتحاد ملت ؛ تنها عامل موفقیت و ایجاد دمکراسی واقعی در ایرانست.
یکی از عوامل و ابهاماتی که بر اثر قرنها حاکمیت حکومتهای غیر مردمی بر ذهن مردم غالب شده و باعث شد در اتفاقات اخیرنیز حرکت و حضور مردم آهسته و کم رنگ باشد این است که ملت یک نوع ترس غیر واقعی را برای ایجاد حکومت آینده در ذهنشان دارند .
لذا مردم خود را باور ندارند و برای ایجاد اتحاد و تولید اهرمهای لازم نمی توانند اقدام کنند
به نظر میرسد تا هنگامی که مردم لزوم بدست گیری قدرت سیاسی را نفهمیده باشند کاسه همین کاسه و آش همین آش . تلویزیون رنگارنگ علاوه بر ایجاد روشهای مبارزاتی نمونه ای بارزی از اهرمهای کنترلی و نظارتی را به تصویر کشید .

در بسیاری از کشورهای دمکرات دنیا اهرمهایی از قبیل مجالس ملی ؛ تشکلات صنفی و دینی و غیره را بوجود آورده اند ... اما توجه به یک نکته بسیار مهم و حیاتیست و آن اینست که رسانه های مردمی اعم از نوشتاری و تصویری و ... وسیله و ابزار هستند که تمامی مجالس ملی ؛ تشکلات صنفی و حتی دولتها را نظارت و کنترل میکنند آنها جهتها و سیاستهای کلی را بر حکومتهایشان دیکته می کنند ... همین است که اکثریت حکومتهای دنیا منافع ملی را بر همه موارد و نکته های سیاسی ارجحیت می دهند امیدوارم روزی برسد که در کشور عزیزمان نیز همین موضوع حاکم شود و ملت ستمدیده ایران پس از سالها بدبختی و نکبت ؛ طعم روزهای خوش را بچشد.

یکشنبه

سردمداران سلطنت و مشروطه از مردم چه می خواهند ؟وجه تمایزو تشابه مشروطیت و حکومت حال حاضر ایران چیست؟؟

1-وجه تمایز
دراین آشفته بازارشاهد هستیم گروهی پرچم شیرخورشیدخودمان؛ کورش خودمان ؛فرهنگ و تمدن خودمان رابا رقیق کردن احساسات ناسیونالیستی خودمان به خودمان می فروشند مگر آنها صاحب پرچم هستند که حق بهره برداری و امرار معاش از تبلیغ این پرچم را در انحصار خود قرار داده اند آیا زمان آن نشده که از آنها سوال کنیم این چگونه منطقیست که برای زنده نگه داشتن پرچم شیر خورشید و مسائل مهم تر از آن باید احساسات ملی ما را برای کمک به شخص یا نهاد یا تلویزیونی مورد بازیچه قرار بدهند مگر نمی توانند مانند یک ایرانی میهن پرست بدون چشم داشت و از طریق منطقی پرچم و هویت ما را حفظ کنند مگر هم اکنون کسانی دیگر را نمی بینند که بدون عایدی حتی یک ریال یا یک دلار دلاورانه از این هویت و این فرهنگ حمایت می کنند و آن را ترویج می دهند؟ ....آیا منطق آنها برای سیطره بر احساسات ملی ما فقط شیوه ای برای فریفتن ما نیست؟همان کاری که مذهبیون در سی سال پیش به سر ما آوردند یعنی ابتدا احساسات مذهبی گروهی را در حیطه و سیطره تصمیم گیری خود قرار دادند و در ادامه آنچه خواستند بر سر ما آوردند احساسات ما را به خودمان می فروختند... حسین (ع)را در ایام عاشورا می کشتند که بتوانند از این طریق ما را کنترل کنند و نیروی لازم را برای سرکوب از خود ما فراهم کنند گروهی از ما را می فریفتند واز طریق آنها اموالمان را بغارت می برند .... ....آیا وقت آن نشده که ملت ایران همه چیز خود را متعلق به خود بداند و در مقام تفکر جمعی اموال خود را در انحصار شخص معینی قرار ندهد ؟یک کلام بگویم پرچم شیر خورشید به همان اندازه متعلق به من است که به همان اندازه متعلق به ایرانی دیگری است سهم ما از پرچم سه رنگ شیر خورشید به یک اندازه است من به عنوان یک ایرانی به هیچ وجه راضی نیستم که پرچم شیر خورشید و سه رنگ ایران برای پیشبرد اهداف شخصی و سیاسی فرد یا افرادی مورد سوء استفاده قرار بگیرد... ضمنا گزینه پرچم در مبارزات سیستماتیک به شیوه ی امروزی فقط بعنوان دفاع از آرمان و هویت می تواند مثمر ثمر باشد و نمی تواند وسیله ای برای احقاق حقوق از دست رفته یک ملت مظلوم محسوب شود در واقع نمادها نشاندهنده آرمان خواهی هستند و کاربرد ابزاری نمی توانند داشته باشند آنان که پرچم را وسیله و ابزار مبارزه قرار می دهند شیادانی هستند که اهداف اقتصادی و سیاسی خود را در لوای این آرمان خواهی جا داده و ملت مظلوم را می فریبند.........اگر در این مورد بیشتر بیاندیشیم سهم خود را از هویت طلبی و آرمان خواهی به دیگران واگذار نخواهیم کرد که آنان بتوانند احساسات مارا مصادره کرده و با کنترل این احساسات نیروی مالی و معنوی ما را ابزار رسیدن اهداف خویش قرار دهند .
2-وجه تشابه
یکی از معظلات قانون اساسی جمهوری اسلامی و همچنین قانون اساسی مشروطیت؛ عدم جذب قوانین جدید بوده و هست بدین معنی که ایدئولوژی حاکم بر این قوانین بر پایه مذهب ؛ روایات و اصول محدود و غیر قابل نفوذ برنامه ریزی شده است. ادعای تغییر در قانون اساسی با انگ ضدیت با خداهیچ وقت قابل طرح نبوده و نیست این موضوع با بررسی تاریخ معاصرایران به روشنی قابل نتیجه گیریست . در واقع قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی همان قانون اساسی مشروطیت است چرا که مکتب و قاعده ای که قانون اساسی بر گرفته از آن بوده ؛ کانال تغییر و ترقی را بکلی بسته است و فقط بر پایه جزعی نگری قابل انعطاف است به عبارت دیگر ایراد کلی این چنین حکومتی منتفی کردن اصل وجودی خرد گرایی درانسان و تضاد با تمایلات ترقی خواهی و پیشرفت اوست ...تحجر و واپس گرایی هم می تواند شکل ظاهری داشته باشد و هم می تواند محتوایی باشد ..اگر خدای ناکرده مردم ایران تصمیم داشته باشند یک باردیگر مشروطیت و یا ...را مورد آزمایش قرار دهند هم از نظر تاریخی به صد سال پیش برگشت خورده ایم و هم از نظر محتوایی انسان ایرانی را دچار آسیبهای جبران ناپذیری خواهیم کرد که نمونه آن را در سی سال پیش با گوشت ؛پوست و استخوانمان لمس کرده ایم ...به عقیده من اگر اشتباه سال 1357 *شاه رفت خمینی آمد *تکرار شود ملت ایران دیگر نمی توانند برگشتی داشته باشند و به جرات می توانم عرض کنم آخرین فرصت تاریخی را برای احیای هویت خویش از دست خواهند داد


من بعنوان یک ایرانی که به دنبال بهترین راه برای نجات خودم و میهنم هستم به آنانی که مشروطیت و سلطنت راتبلیغ و ترویج می دهند پیشنهاد می کنم بنا بر ادعایشان اگر می توانند فقط یک اصل از قانون مورد نظر خو د را تغییر دهند و واژگان شاه یا نامهایی از این دست را بردارندو بجای آن نام *مردم *را بگذارند تا شاید رضایت ملت ایران را جلب کنند
حال باید مقایسه کرد و با سنگ وجدان و میزان اندیشه به قضاوت نشست که آیا به نظر شما اگر قانون اساسی مشروطیت بر ایران حاکم بود و نظام سلطنتی بجای نظام آخوندی حاکمیت کشورمان را در اختیار داشت از لحاظ اصولی و نه از لحاظ جزئیات وضعیت ملت ستمدیده ایران چقدر تغییر خواهد کرد...؟؟؟؟!!!

.

...

شنبه

بازگو کردن و افشای مظالم برای چه ؟؟؟آیا بازگوکردن گرفتاریهاومشکلاتی که ناشی ازرژیم جمهوری اسلامی بوده میتوانددرجهت مبارزات مردم ایران سودمندباشد؟

می دانم آنچه را که می خواهم انشاء کنم بیشترایرانیان درک کرده اند و می دانند... زندگی ایرانیان در این سی سال حکومت آخوندی به نوعی تحت تاثیر حکومت مذهبی و متحجر جمهوری اسلامی بوده و هست.اما توجه به یک موضوع مهم که اثر بسیار مخربی بر جامعه ستمدیده ایران داشته است ضروریست .رادیو و تلویزیون رنگارنگ در مدتی که در فضای ایران بروی ماهواره هاتبرد قابل دریافت بود توانست بخش اعظم گرفتاریها و تنگناهای مردم را که حاصل حکومت ملایان بر کشور عزیزمان بود بسیار مستند و از زبان خود هم وطنان داخل و خارج از کشور عرضه کند . این موضوع باعث شد ....
1- بسیاری از ظلمهای سی ساله رژیم تداعی و یادآوری شود و فضای تنفر و انزجار را بر علیه این رژِیم دو چندان کند
2-واقعیت آسیبهای اجتماعی و عمق فاجعه را در حکایتهای واقعی ایرانیانی که با این رسانه تماس می گرفتند قابل لمس می نمود
3-اگر ایران را در این سی ساله به یک مجلس روضه خوانی تشبیه کنیم تنها هنر آخوندها را که در گریاندن مردم بود خواهیم دید جوانانی که بارها با این شبکه تماس می گرفتند ابراز می کردند که شاد زیستن و شاد بودن مدتهاست از این سرزمین رخت بر بسته است .مردم ستمدیده ایران در ایام 12 ماهه سال بیشتر از آنکه تصور کنید با عزا و گریه در یک محیط پر اضطراب و افسرده کننده تمامی امید هاو آرزوهای دوران نوجوانی؛ جوانی؛میانسالی و حتی کودکی از دست رفته می دیدند این چنین ظلمی یعنی خرد کردن افراد از درون . حال از مسائل زندان شلاق و...بگذریم من به شخصه چنین ستمی را کمتر از زندان و شلاق و .... نمی دانم
4-بسیار شنیدم که افرادی از روابط اجتماعی می نالیدند . آیا می دانید روابط اجتماعی و خصوصیات اخلاقی ایرانیان در مدت این سی سال چه تفاوتهایی داشته است قطعا بارها درباره رفتارهای ایرانیان قبل و بعد از واقعه 57 با دوستان خود صحبت کرده اید فسادی که در این رژیم رواج دارد حاصل چیست آیا آنها ابتدا اخلاقیات ما را تخریب نکردند تا بعد بتوانند ابزار سرکوب خودمان را از میان خودمان انتخاب کنند ؟..............مردانی که در سی سال قبل زنان همسایه را جزو ناموس خود می پنداشتند و حتی بی احترامی به آنها را از سوی هیچ غریبه ای برنمی تابیدند چگونه می شود که در سی سال بعدهمسر خود دختر خود و ... را برای کسب در آمد روانه کشورهای عربی می کنند ؟
5- و از همه مهم تر اینکه ایدئولوژی انسان بودن و انسانیت را در وجود ایرانیان به تعویق انداختند . یعنی با رواج این توجیه که اگر به هر قیمتی بتوانیم ثروتمند شویم فرصت انسان بودن را می توانیم با فرعیات دینی و مذهبی ایجاد کنیم . اشخاص می کشتند می دزدیدند سر دیگران کلاه می گذاشتند ربا می خوردند و صدها جنایت دیگر و بعد هم انفاق می دادند زکات می دادند حج می رفتند و به امام وقت خمس می پرداختند و خود را در جامعه به عنوان یک انسان والا مقام مذهبی و مردم دوست الگو می ساختند . بسیاری نیز این مسیر را برای زندگی خود بر می گزیدند همچنان که شاهد آن هستیم و می بینیم که در خارج از کشور چه کسانی و با چه انگیزه هایی وطن و شرف خود را به عوامل اصلاحطلب و اصولگرا و هر کوفت و زهر مار دیگری می فروشند .
....
به هر حال به عقیده من جامعه ایران آنگونه تخریب و از درون مورد حملات نیروهای انگیزاننده و حیوانی آخوندها قرار گرفته که مردم چاره ای جز نابود کردن این رژیم ندارند و در واقع فهمیده اند همه بدبختیهایشان ناشی از آخوندهای کونی و بدتینت است پس اگر این عامل فساد از بین برود مردم می توانند آسیبهای اجتماعی ؛ اقتصادی ؛سیاسی ؛و .... را در مدت کوتاهی جبران کنند .
طرح و بازگویی این گونه مسائل از طرف تلویزیون رنگارنگ بسیار سود مند است که به جهت پیچیدگی و دسته بندی پر حجم در این پست پیش مقدمه ای عرض نمودم و انشاءالله در پستهای بعدی اجمالا و به تفصیل در این باره می نویسم ...

جمعه

شیعه راستین تفکر علمی را می پسندد به همین جهت من معتقدم هر آنکه تفکر تقلیدی را برگزیند شیعه علی (ع) نیست

برای درست اندیشیدن کدام را بر می گزینید؟
استفاده از منطق و تفکر علمی ؟
استفاده از تفکر غیر علمی و تقلید محض که می تواند معنویات را بر طبق باورها و فتواهای مورد تقلید خود قضاوت کند و فقط آنچه را که به او گفته اند خوب است خوب می داند و خارج از آن را به هیچ وجه درست نمی داند گویا کسی که این خوب را به او آموزش داده خود خدا بوده است...
سوال من از آنهایی که تفکر علمی و پویا و مترقی خواه را تکذیب می کنند و نمی پسندند این است که آنها به چه دلیلی یقین دارند که مرجعیت آنها درست می گوید و دیگران همه راه ناصواب دارند مگر مرجعیت آنها خداست؟یا از خداست ؟ یا از طرف خدا آمده ؟ مگردرمان نفهمی تقلید است ؟ در واقع کسی تقلید می کند به نوعی نفهمی خود را به معرض نمایش گذاشته و به دیگران اثبات می کند . واقعا عجیب انسانهایی هستند این مقلدان آخر کدام انسان ؛ عملا خود را نفهم معرفی می کند و عجیبتر از آنها فریبکارترین انسانهای روی زمینند که با نام آخوند مرجع و هر کوفت و زهر ماری سالهاست ملت ستمدیده ما ا فریفته اند و خونشان را در شیشه کرده اند و به هیچ وجه راضی به افشای فریبکاریشان نیستند چه آنان که در حکومتند و چه آنان که در حوزه خمس بگیرند و تدریس حیله گری می کنند... من که مانند اینها را در هیچ کجای دنیا نمی توانم مثال بزنم آیا شما سراغ دارید ؟؟؟؟
من برای آخوندها هیچ توصیه ای ندارم چرا که آنها را عوامل مستقیم شیطان می دانم و مطمئن هستم پند پذیر نیستند اما به مقلدان آنها توصیه می کنم (( بهتر آنست که بروی و بفهمی و یاد بگیری نه اینکه در نفهمی باقی بمانی و بدون فهمیدن تن به ذلت تقلید کردن از موجودی کثیف چون آخوندها بدهی))...
تفکر علمی یا تفکر انسانی : (انسان به جهت تفکر علمی و درک رابطه علت و معلولیست که اشرف مخلوقات نامیده شد... نه تفکر محدود و تقلیدی که بیشتر مخصوص حیوانات است نه انسان)
اما هر آنکه از تفکر علمی بهره می برد می داند که باید بکوشد و خود بفهمد نه اینکه نفهمی خود را با تقلید از دیگران (مرجع)در بی مسولیتی وا نهد او می داند و مطمئن هست که مرجعیت یک دسیسه برای کنترل عوام کلانعام بوده و هست به همین دلیل به دنبال دانستن از طریق تفکر علت و معلولیست همه می دانیم اثبات مسائل و پدیده ها تحلیلیست و با امکانات فرضیه سازی ؛تئوریها بنیان مینهد در واقع تفکر علمی پویا و حاصل تفکر جمعی در طول و عرض زمان در جریان است بنابرین تکیه کردن بر تفکر علمی اصول و بنیاد محکمتری دارد ... و در ضمن نمیتوان تغییرات شخصی و منافع شخصی کسی را برای مدت طولانی با این نوع تفکر حمل کرد چرا که نوع انسان در آن دخیل است و روزنه های شخصی بسیار محدود و میدان عمل کوچکی را شامل می شود ... اما در تفکر تقلیدی منافع یک شخص به نام مرجع تقلید می تواند میدان عمل گسترده ای داشته باشد و در معادلات اقتصادی ؛سیاسی و فرهنگی منافع شخص یا اشخاصی حاصل کند .. این منافع از واحدهای کوچک ولی متعدد به نام مقلدان تشکیل شده است که در واقع هر فرد مقلد در نظر مرجعیتش به یک بنگاه کوچک اقتصادی و یک ابزار سیاسی فرهنگی می ماند و چون تعداد مقلدانش بیشتر باشد میدان اثر گذاری برای حفظ و ارتقاء منافع شخص مرجع افزایش می یابد ...بزرگترین و گسترده ترین محدوده فعالیت مراجع در تاریخ معاصر ایران مثال زدنیست که همیشه به نفع استعمار و بر ضد منافع ایرانی به اتمام رسیده ... مثالهای متعددی در خیانتکاری مراجع شیعه موجود است که در این مقال نمی گنجد ... به هر حال مرجعیت در مذهب شیعه یک فریب بزرگ و یک الگوی غارت برای استعمار انگلیس بود که در ابتدای امر ؛امپراتوری عثمانی را متلاشی نمود و در ادامه فرهنگ و هویت ایرانی را در مقام تقلید از مراجع ؛ به نیستی و تباهی کشاند... قوه ی خلاقیت ؛ابتکار ؛ نو آوری و التزام به اصول عقلی می توانست ایرانیان را به اوج دنیا برساند . ولی با دسیسه ی شکل گیری مرجعیت در ایران تمامی استعدادها ؛ نا کار آمد و منتفی گردید لعنت خدا بر این قوم دسیسه باز... قومی که در قرآن از آنها به نام قوم لوط یاد شده است مذهب شیعه در ابتدا بهترین و زیباترین تصویر را از دین اسلام نمایان کرد اما متاسفانه با پیدایش و رسوخ عوامل استعمار با نام آخوند (مرجع تقلید )به یک مذهب بر علیه اسلام مبدل گشت . البته موضوع عزاداری در ایام عاشورا مهمترین و بارز ترین وسیله تبلیغاتی برای اشاعه فرهنگ مرجع پروری و سید پروری بود که توانست احساسات ایرانیان را بشوراند و در حیطه ترویج فرهنگ مرجعیت مورد سوء استفاده قرار دهد ....خواهش من از اندیشمندان و روشنفکران شیعی این است که برای نجات مذهب شیعه ؛ تصویری واقعی از این مذهب ارائه دهند و این مذهب را از گرداب عوام فریبی توسط آخوندهای لامذهب نجات دهند من معتقدم پیدایش چهرهای بسیار واپس گرا چون موسویها - احمدی نژادها و ... در بین ایرانیان حاصل رسوخ استعمار انگلستان در مذهب شیعه بوده آنها (موسوی- احمدی نژاد و ..)قبل از هر چیز مراجع خود را که بر آنها تقلید می کنند واسطه ی بر حق امام زمان می دانند و بدبختانه یقین هم کرده اند... به همین جهت عقل و اندیشه خود را برای اثبات مرجع خود بکار می گیرند و از این موضوع وامانده اند که خود می توانند از مراجعشان داناتر و کلاه بردار تر باشند اگر بدانند و بتوانند و مراجعشان مهلتشان بدهند چون شنیده ایم سگها از در افتادن با مراجع شیعه می هراسند چون گمان می برند که آنها می توانند فتوا دهند و گوشتشان را حلال اعلام کنند ...
عقیده شما چیست ؟
والسلام
ببخشید یه چیزی یادم افتاد ....راستی می دانید؟؟؟ عجیبترین موضوع در مورد ایرانیان که در بین خارجیان بسیارمورد بحث است این موضوع است :
ایرانیان چگونه می اندیشند که در قرن بیست ویکم اشخاصی مانند خمینی و یا خامنه ای که قدرت و سیاست را در اختیار دارند نایب امام زمان می دانند ... حال خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

پنجشنبه

درباره میکرفن آزاد بیشتر بدانیم


ویژگیهای محتوایی و کارکردهای میکرفن آزاد موضوعی نیست که دریک پست و در یک مطلب گنجانده شود درواقع تاثیرات میکرفن آزاد بر بطن و مسیر حرکتهای مردمی بسیار فراتر از آن است که به وسیله یک نفر و یک تفکر قابل جمع آوری باشد من عقاید و آموخته های خود را که از تلویزیون رنگارنگ داشته ام با خصوصیات و ویژگیهای ظاهری میکرفن آزاد شروع می کنم و در ادامه در پستهای بعدی کارکردها و نقش آفرینیهای این رسانه را به تفصیل انشاء می کنم و از عزیزان خواننده استدعا می کنم انتقادات و برداشتها و نقطه نظرات خود را در جهت آموختن بیشتر من و انتقال این آموخته ها به صفحات وبلاگ عنایت کرده و تشریک مساعی کنند.
(ویژگیهای ظاهری و بارز میکرفن آزاد(برنامه بینندگان با بینندگان)رادیو و تلویزیون رنگارنگ)

فرکانس:11472ماهواره یوتلست دبلیو 2ورتیکال
(اهداف میکرفن آزاد)
1-ارتباط برای ایجاد اتحاد بین ملت ستمدیده ایران (اکثریت خاموش)برای به وجود آوردن یک نیروی عظیم و واقعی(70 میلیونی) برعلیه جمهوری اسلامی
2-رد و بدل اطلاعات و تحلیلهای مستند و سیاسی و در عین حال مردمی از سوی خود اکثریت خاموش
3-ارائه اطلاعات و اخبار دست اول درباره ایران و جهان
4-فعالیت برای بدست آوردن آزادی ملت ستمدیده ایران و برقراری نظام دمکراتیک در ایران با نام و نشان ایالات متحده ایران
طرح (( متحد شو دیده نشو )) می تواند اهداف ذکر شده را بوسیله میکرفن آزاد محقق می کند .
( شاخص برنامه های تلویزیون رنگارنگ):
بینندگان با بینندگان: این برنامه امکان ورود به برنامه و اظهار نظر برای مردم ایران را ایجاد کرده است .در این برنامه مجریان محترم وظیفه برقراری ارتباط تلفنی با هم وطنان را فراهم کرده و همچنین با تیزهوشی مواظب هستند که برنامه به سمتی پیش برود که به سود ملت ستمدیده باشد چرا که معتقدند میکرفن آزاد متعلق به مردم است و وظیفه دارد حافظ منافع ایشان باشد.
مجریان برنامه بینندگان با بینندگان:
1- مدیر رسانه :داور ویسه 2- پرویز دلاور از آلمان
(منابع تامین هزینه های جاری و تجهیزاتی)
1-مدیر رسانه بعنوان بنیانگذار و عضوی از اکثریت خاموش قسمتی از هزینه های میکرفن آزاد را تقبل می کند
2-اکثریت خاموش :هم وطنانی که خارج از کشور هستند و امکان حمایت مالی را دارند . با اهدا و حمایت مبالغی حفظ و تقویت میکرفن آزاد را امکان پذیر می کنند.این هم وطنان می توانند از خطوط وی .آی. پی برای ورود به برنامه خارج از نوبت استفاده کنند . این توافق مورد قبول اکثریت خاموش قرار گرفته و از آن استقبال می کنند.
3-فروش تایم مشخصی از تلویزیون
4-پخش آگاهیها و تیزرهای تبلیغاتی مربوط به مشاغل و بزینسهای مختلف
موارد 1 و 2 در تعهد اکثریت خاموش و برای تامین هزینه های پخش و پوشش و ترانفوندر برنامه بینندگان با بینندگان بعنوان منبع تامین هزینه در نظر گرفته شده و تلاش می شود که بار بسیار سنگین هزینه را که در این مدت بر دوش مدیر رسانه بوده تا اندازه ای کاهش دهد.
موارد 3و 4 منابعی هستند که اگر موجود باشند به جهت هزینه هایی از قبیل مالیات؛تعمیر و خرید تجهیزات ؛بروز رسانی برخی موارد نرم افزاری و هزینه های تلفن و ... قابل مصرف خواهد بود . با توجه به اینکه این تلویزیون سیاسیست و بر علیه رژِیم جمهوری اسلامی عملا فعالیت می کند از این دو منبع بسیار مهم تا میزان قابل توجه ای بی بهره مانده است . در واقع عوامل جمهوری اسلامی همیشه سعی بر آن داشته اند منبع تامین هزینه ها را برای این تلویزیون از بین ببرند .
(شرایط لازم برای شرکت در برنامه بینندگان با بینندگان)قوانین و آزادیهای تعریف شده در این رسانه :
ایرانیانی که تمایل به برقراری تماس با این برنامه داشته باشند و امکان تماس برای آنها فراهم باشد بدون هیچ محدودیتی می توانند در این برنامه وترد شده و اظهار نظر خود و....را ارائه دهند.
همچنان که گفته شد هیچ محدودیتی برای شرکت در این برنامه وجود ندارد و به محض برقراری تماس فرد مورد نظر می تواند روی ایر باشد و صحبت کند در واقع کنترل بروی تماس افراد صورت نمی گیرد اما رعایت قوانینی برای شرکت کنندگان الزامیست که به برخی از آنها اشاره می شود .
1- هر ایرانی به مدت 48 ساعت یکبار حدود 2 دقیقه فرصت اظهار نظر ؛ انتقاد ؛ارائه خبر ؛تحلیل سیاسی ؛مسائل اجتماعی ؛افشا گری و ...در نهایت پیوستن به اکثریت خاموش با انتخاب یک نام مستعار برای خودش را دارد.
2-تبلیغ و ترویج هر گونه حزب و گروه سیاسی که در جهت منافع ملت ایران نباشد ممنوع است .تبلیغ و ترویج و ضدیت با ادیان و مذاهب ممنوع و توصیه می شود حتی الامکان مسائل سیاسی را با مسائل مذهبی تداخل ندهیم . تبلیغ و ترویج سایت اینترنتی ؛مشاغل مختلف ؛ گرده همایی ها و .. که در جهت منافع اکثریت خاموش نباشد ممنوع است.
(یک توصیه مهم و یک نکته امنیتی برای کسانی که از داخل کشور با این برنامه تماس می گیرند ) توجه به اصل بزن و دیده نشو در همه وقت و همه حال برای مبارزه با رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی جزو اساسی ترین نکاتیست که باید همیشه به آن پایبند بود.
توصیه می شود به هیچ وجه از تلفن منزل برای برقراری ارتباط با این تلویزیون استفاده نشود و حتی الامکان با کارتهای تلفن و یا سیم کارتهای ایرانسل که بی نام و نشان هستند استفاده شود .مضافا بر اینکه جمعیت زیادی از اکثریت خاموش وجود دارند که افکار و اندیشه های خود را متابق با اندیشه های مطرح شده در این تلویزیون و توسط هم وطنان دیگرشان می بینند . در واقع منطق فکری و اندیشه های مبارزاتی که توسط اکثریت خاموش مطرح می شود در جامع ایرانی و بین افراد مختلف جامع ایرانی مشترک و به یک میزان برای آنها سودمند است . وقتی یک ایرانی که بیننده این برنامه است اندیشه ها و اصول فکری خود را از زبان دیگر هم وطنان می شنود لزوم تلفن و برقراری ارتباط را نمی بیند و به همین دلیل خود را از اکثریت خاموش می داند ولی محتاطانه و با درایت از تماس و برقراری ارتباط تلفنی امتناع می ورزد . پس می توان نتیجه گرفت ارتباط برای ایجاد اتحاد هم یکطرفه می تواند باشد و هم دو طرفه .
(اهم فعالیتهای مردم ایران در رابطه با اجرای سیاستها و اقداماتی که بوسیله میکرفن آزاد آنها را پایه گذاری و به اجرا در آورده است)
1- تحریم انتخابات
2- پول نویسی دیوار نویسی:برای گسترش و تعمیم اتحاد شکل گرفته شده و متشکل نمودن هر چه بیشتر ملت ایران تصمیم بر این شد که نام و فرکانس تلویزیون رنگارنگ بر روی پولها و دیوارها نوشته شود تا بدین وسیله بینندگان و شنوندگان بیشتری لروم متحد شدن را درک کرده و با هم بیشتر مرتبط شوند
3-بزن و دیده نشو : اگر رعایت اصل ابتدایی برای مبارزه یعنی حفظ امنیت شخصی را لزوما برای آغاز ضربه زدن به رژیم جمهوری اسلامی در نظر بگیریم؛ مقصود از این فعالیت را درک خواهیم کرد.
4-متحد شو و دیده نشو: این طرح یکی از عملی ترین و علمی ترین طرحهای است که می تواند ملت ایران را به هدفش برساند ...توضیح و تفصیل این طرح را در پستهای بعدی شرح خواهم داد .
( این مطلب ادامه دارد .....)

دوشنبه

اقدامات عملی مردم ایران برای پیشبرد مبارزات بر علیه جمهوری اسلامی ***آیا تلویزیون رنگارنگ می تواند این اقدامات عملی را پوشش دهد ؟***

در قسمت مقالات نقش و اهمیت رسانه هایی از قبیل رادیو و تلویزیون شرح داده شده که اصولا با مراجعه به آن لزوم داشتن یک رسانه صددرصد ملی برای ملت ایران که فقط منعکس کننده نظرات آنها باشد و در خط مشی اهداف تعیین شده ملت ایران پیش برود در این مقطع زمانی به روشنی احساس می شود..

چرا و به چه دلائلی (میکرفن آزاد)می تواند جایگاه مناسبی برای اتحاد مردم و پیشبرد مبارزات مردمی باشد ؟
1-با توجه به سابقه رژیم جمهوری اسلامی در از بین بردن مخالفان خود که از هیچ گونه محدویتی پیروی نکرده و بی محابا و بدون پرده خشونت خود را بر علیه مخالفانش بصورت غیر انسانی روا می دارد . بسیار موجه خواهد بود که مردم در برابر این چنین رژِیمی اصول مهمی را رعایت کنند . مردم می دانند که این رژِیم به محض اینکه خود را در خطر ببیند به هیچ وجه از ریختن خونشان ابا نخواهد کرد بنابرین برای مبارزه با او مناسب ترین راه این است که جانشان تا حد ممکن محفوظ باشد . این یک اصل است و چشم پوشی از این اصل نمی تواند عاقلانه باشد . تظاهرات ؛اعتصابات ؛ و...اگر باعث شود هویت فرد شرکت کننده فاش شود علاوه بر اینکه تاثیری ندارد گرفتاری در چنگال این گرگ صفتان را ممکن می سازد یعنی رعایت نکردن ابتدایی ترین اصل ؛ که مقاومت در مقابل این چنین رژیم خونخواری راتضعیف می سازد.در واقع ما می خواهیم مبارزه کنیم پس باید ابتدا سنگر مناسبی برای دفاع از خود تهیه دیده باشیم به نوعی که گرفتار نشویم .
2-مبارزات مردم ایران هنگامی معنی و مفهوم خواهد داشت که اکثریتی از آنها به یک توافق از نظر اندیشه و منطق رسیده باشند و لزوم اتحاد را فهمیده و با هم هم قسم شده باشند .
((اتحاد یک پدیده دیر وقوع و زود گسل است )) با توجه به سوابق مبارزات مردم بر علیه رژِیم جمهوری اسلامی ؛مردم به این موضوع پی برده اند که عواملی همیشه و در همه حال سعی کرده اند این اتحاد را از بین برده اند و تا حالا هم موفق شده اند مردم را متفرق نگه دارند .لذا اولین مورد برای متشکل شدن و متحد شدن؛ ایجاد پایگاهی خواهد بود که نخست سنگر مناسبی برای آنها باشد و در ضمن قوی ترین اتحاد را شکل دهد که دوام بیشتری داشته باشد . توجه به این معظل ما را به این منطق راهبری می کند که هر چه اتحاد ؛ پایه ای تر ؛متفکرانه تر و دور از احساسات باشد دوام بیشتری دارد.
میکرفن آزاد (رادیو و تلویزیون رنگارنگ ) خصوصیات ابزاری و ظرفیت مورد نظر برای اقدام ملت ایران در جهت اتحاد بر علیه جمهوری اسلامی را داراست . چرا که اولا اصل اساسی و امنیتی را رعایت می کند یعنی هر فردی می تواند یک نام مستعار داشته باشدو بدون نام و نشان و بی آنکه شماره تلفن بدهد با یک ایرانسل و یا یک کارت تلفن امکان ابراز عقیده داشته باشد ثانیا به صورت ضمنی با دنبال کردن برنامه ها به یک تفکر مشترک با دیگر هم وطنان خود که به این پایگاه متصل شده اند متحد خواهد شد و ثالثا اطلاعات و اصول مبارزاتی را رو به تکامل و اثر پذیری بیشتری بر علیه جمهوری اسلامی پیش خواهد برد یعنی هر چه اتحاد بیشتر باشد رای و مشروعیت تشکیلاتی بارزتری را با خود حمل خواهد کرد .
به اعتقاد من اگر تمام هم وطنان این روش مبارزاتی را مورد تفکر و اندیشه بیشتری قرار دهند به این نتیجه خواهند رسید که عملی ترین و موفق ترین و کم هزینه ترین روش مبارزه برای از بین بردن رژِم جهل و جنون (رژیم جمهوری اسلامی ) استفاده از میکرفن آزاد است . البته حفظ این الگوی جدید از مبارزات مردم ایران بر عهده خود مردم خواهد بود و هم وطنان خارج از کشور که لزوم و اهمیت این روش را درک کرده اند با حمایت مالی از این تلویزیون ادامه متشکل شدن ملت ستمدیده ایران را امکان پذیر خواهند کرد ...درود بر همه آنها و درود بر شما عزیز که با اندشه و خرد به مقابله با جهل و جنون (رژیم جمهوری اسلامی) برخاسته ای
****علامت بارز فرد مبارز و خرد گرا که بر علیه جهل قیام می کند *****
اکثریت خاموش و باهوش
هرگز دردام احساسات گرفتار نمی شود
ما می دانیم کسانی که سعی دارند ما را به نام شیر خورشید ؛تمدن هفت هزار ساله و عناوین ملی که متعلق به خود ماست بفریبند .تمامی تلاششان این است که احساسات ما را در کنترل خویش قرار دهند یعنی آنچه را برای ما عزیز است می شناسند و بر روی آنها تمرکز کرده و از این طریق سعی می کنند ملیتی که متعلق به خودمان است به خودمان بفروشند ..اکثریت خاموش می دانند اگر کورش ؛پرچم؛تمدن و واژگان دیگر برایمان نقش هویتی دارد ولی مواظب هستیم آنها را برای منحرف کردن خودمان به کار نگیرند.

شنبه

یک فریب دیگر در پیش است

من از قدس متنفرم از احمدی نژاد متنفرم از خاتمی روباه صفت متنفرم از رفسنجانی دزد متنفرم از همه ی عوامل و انصار خمینی متنفرم از حادثه ی پنجاه و هفت متنفرم و تمام سعی خود را انجام خواهم داد که یکبار دیگر اشتباه سال پنجاه و هفت توسط مردم زجر کشیده وطنم تکرار نشود … خدا لعنت کند هر آنکه سعی می کند ملت زجر کشیده را بفریبد خدا لعنت کند عوامل استعمار را که در کشور عزیزم لانه کرده اند و به هیچ وجه دست از سر ما بیچارگان بر نمی دارند … برای خدا بیشتر بیاندیشید این رژیم رفتنیست و نقشه آنها این است که گناه کار را بر دوش خودمان بیاندازند و یک رژیم سفاک دیگر به ما تحمیل کنند فریب هیچ جناحی را نخورید اگر عاقل باشید سند مالکیت کشورمان را بعد از 400 سال از انگلستان و عوامل کثیفش باز پس خواهیم گرفت ایرانیان با هوش نه احمدی نژاد را پشتیبانی کنید و نه موسوی را خامنه ای و رفسنجانی عوامل دست اول استعمارند و این دو دست دومند برای ما اف دارد که فریب عوامل دست دوم را بخوریم برای خاطر ایران و ایرانی بودنتان برای خاطر زنان و مردان زجر کشیده تان برای خاطر کودکان بی سرپرست میهنتان و برای خاطر هزاران درد نا گفته ی دیگر فریب این اراذل را نخورید بدانید و مطمئن باشید که رژیم جمهوری اسلامی رفتنیست ما باید آنها را در یک سر درگمی قرار دهیم تا مهره اصلی که همان مردم هستند مفت و مجانی به آنها ندهیم شما اندیشمندان این کشورید مردم را هوشیار کنید تا در دام این حیوانصفتان نیافتند
خواهش ميکنم اشتباه سال پنجاه و هفت را يکبار ديگر تکرار نکنيد ..گوشتان را به امثال سازگاراها و نوريزاده ها نسپاريد اين اراذل در سال پنجاه و هفت سازماندهی گروهی از عوامل را برعهده داشتند تا فريب ملت ستمديده ايران را ممکن کنند که وظيفه و نوکريشان را در قبال استعمار به خوبی انجام دادند ..يک کلام بگويم رژيم شيطانی جمهوری اسلا می رفتنی ست اينها می خواهند يک جابجايی داشته باشند تا به نوعی اين رژيم را حفظ کنند فريب اينها را نخوريد ..احمدی نژاد کره خر و موسوی شيطان صفت هردوعامل مستقيم استعمار هستند به طرف هيچ کدام از آنها نرويد بگذاريد آنقدر نقشه بکشند تا بميرندهمه ی اين دسيسه ها برای اين است که ملت زجر کشيده را به ميدان بکشند و بارمسوليت رابر آنها تحميل کنند و بعد هم ما مردم بدبخت سی سال ديگر بنشينيم و افسوس بخوريم و باز هم تاریخ تکرار شود و مدتها زمزمه کنیم و بگوییم خودم کردم که لعنت بر خودم باد..روز قدس مربوط به خمينی و خمينی دوستان است … چون خمينی عامل مستقيم استعمار بود ساده انديشی خواهد بود که فرا خوان آن مرتيکه لعنت الله عليه را اجابت کنيم چه به نفع اصلاح طلبان باشد و چه به نفع اصولگرايان ..عزيزان برای یک بار هم که شده دنباله رو این اجانب نباشید ..صدای امریکا صدای بی بی سی و .. خیانتشان به مردم ایران اثبات شده است عوامل انگلستان در همه جا رخنه کرده اند آنها حتی در صدای امریکا سعی دارندنظرات و راهکارهایشان را با نام امریکا به ما غالب کنند. بدانید و آگاه باشید که آنها تا جایی که بتوانندما را میکشند و وقتی که موضوع واقعی جلوه کرد جا را برای حریف بعدی خالی میکنند آنوقت سهم ماازاین همه دردسرِِناکامی خواهد بود بیشتر بیاندیشید و به صف واقعی مردم بپیوندید هر دو جناح را به حال خود واگذاریدچرا که آنها مهره اصلی(مردم)رادر اختیار ندارندو تمام سعیشان این است که مردم را بفریبندوبه یک جهت بکشانندبرایشان هم فرقی نمی کند چه جناح احمدی خره باشدوچه جناح موسوی چیزه ..اینها دستپرورده خمینی ملعون هستندوسعی دارندیکی از خودشان را مانندسال پنجاه و هفت در ماه بنشانند و مردم را به پرستش او وادار کنند آنها برای رسیدن به هدفشان همه نوع دسیسه و فریبی به کار میگیرند به بلاگ من سر بزنید تا سر نخ به دستتان بیاید .
صف واقعی مردم در رسانه مردميست بجوييد تا بيابيد من سر نخ را در وبلاگم گذاشته ام حضورتان را گرامی می دارم و به پاس قدوم شما در وبلاگم برای هم وطنان ایرانی امکاناتی از قبیل فیلتر شکن و آی پی چینج برای دانلودگذاشتم تا هم بتوانید به هر سایتی که می خواهید بروید و هم در اینترنت مخفی شوید تا دست این حیوان صفتان به شما نرسد...

سه‌شنبه

شکنجه زندانیان سیاسی در زندانهای ایران چه حد و مرزی دارد و آیا تنزل رفتار خشونت آمیز را می توان از رژیم آخوندی انتظار داشت؟

شکنجه زندانیان سیاسی در زندانهای ایران چه حد و مرزی دارد و آیا تنزل رفتار خشونت آمیز را می توان از رژیم آخوندی انتظار داشت؟
بی شک مردم عادی ؛ تحمل این همه مشکلات و گرفتاریهای بوجود آمده در حکومت سی ساله آخوندها را از دست داده اند و به عبارت دیگر کارت به استخوانشان رسیده ...آیا مردم خود را در مرز از دست دادن همه چیزشان نمی بینند ؟و آیا چاره ای جز قیام بر علیه این ظالمان برای آنها باقی مانده است ؟
مطمئن هستم آنان که در ایران زندگی می کنند و مشکلات و مسائل را از نزدیک مشاهده می کنند به من حق خواهند داد ؛اگر بگویم شکنجه فقط در زندانها نیست بلکه هر روز و هر دقیقه مردم ایران زیر فشار و عذاب هستند چه اگر گرفتار زندان شوند که دیگر عمق فاجعه خواهد بود ..مردم فهمیده اند که باید آخرین فرصتها را با یک عقب نشینی تاکتیکی و یک مبارزه تعویقی برای حکومت ایجاد کنند شاید این رژیم رفتار خشونت آمیز خود را در قبال مردم تغییر دهد .هر چند که اکثریت مردم اعتقادی به تغییر رفتار
این رژیم ندارند ....رژیم آخوندی آنچنان در تنگنا قرار گرفته است که راهی بجز خشونت برایش باقی نمانده است .. ملت ایران نیز این موضوع را دریافته اند لذا برای محافظت خود و گرفتار نشدن در چنگال این سفاکان مبارزات خود را با تدبیر پیش خواهند برد ... شکنجه در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی سابقه سی ساله دارد ... اکثریت مردم این را می دانند که شکنجه در این رژیم مخصوص اتفاقات اخیر نیست ولی اتفاقات اخیر بکلی موضوع شکنجه عوض کرد و آن را به بالاترین حد رسانده است این مسئله باعث شد که درنده خویی و حیوان صفتی این ارازل عریان تر از همیشه به مردم نمایان شود. مردم به این نتیجه رسیده اند که آخوندها با اینکه خود را مبلغ انسان سازی می دانستند هیچگاه در مورد انسان شدن خودشان نیاندیشیده اند بلکه همیشه و در همه حال افکارشان پر حیله و پر از نیت ها و غرایز حیوانی بوده است .... شکنجه گاههای کهریزک و قزل حصار و ... مدرک و سندی خواهند بود که چهره درنده خوی آخوندها را به اثبات می رساند ... به نظر می رسد بعد از این وقایع ملت ایران تصمیم خود را در باره آخوندها گرفته است و قطعا بعد از آزادی ایران ؛این سرزمین از وجود موجودی به نام آخوند پاک خواهد شد
به امید آن روز و به امید آزادی ملت ستمدیده و زجر کشیده ایران زمین ...

دوشنبه

ریشه مشکل از کجاست و چرا آخوندها همچنان یکه تازند؟

برای پاسخ به این سوال از مطالب خودم صرفه نظر کردم ...و فقط کتاب خاطرات آیت الله پسندیده برادر بزرگ خمینی که درمورد زندگی روح الله خمینی و خانواده اش و مسیر به قدرت رسیدن او نوشته شده به شما هدیه میکنم قطعا با خواندن این کتاب کلی از مسائل ناگفته و پشت پرده دستگیرتان خواهد شد .....
برای دانلود کتاب وارث ملک کیان نوشته ی حمید خواجه نصیری روی لینک زیر کلیک کنید...
http://www.mediafire.com/?dmi2anzojmk
تذکر :فایل با پسوند pdfاست و باید قبلا برنامه Acrobat Readerروی سیستمتان نصب شده باشد

آیا نیروهای تحت امر رژیم جمهوری اسلامی (افرادی از خود ملت که به دلایلی مجبور به تمکین شده اند) تحت تاثیر مبارزات اکثریت خاموش قرار گرفته اند ؟؟؟؟


یکی از کارکردهای بسیار موثر و سودمند رادیو تلویزیون رنگارنگ ؛ ایجاد ارتباط و اتحاد بین احاد ملت ستمدیده ایران بوده است .چه آنان که خارج از وطن به دلایل مختلف درد غربت را به جان خریده اند و به هر صورت ممکن لزوم اتحاد با داخل را درک کرده اند و چه آنان که در داخل کشور لزوم ارتباط درست و ایمن را با تلویزیون رنگارنگ فهمیده اند و مبارزات رو در رو با جمهوری اسلامی را پیش می برند ....اما نکته ای که تا حالا به آن اشاره نکرده بودم و بسیار مهم و چشمگیر بوده است نقش رنگارنگ در روشنگری برای آن دسته از مردم است که به عناوین مختلف مجبورند در خدمت جمهوری اسلامی باشند و این بسیار مهم است که ما بتوانیم مردمی را که در گروگان این رژیم پلید هستند متوجه کنیم اتحاد مردم ستمدیده برای آزادی در حال شکل گیریست . ضمنا آنها با شنیدن صدای اکثریت خاموش راههای آزاد شدن از این رژیم را می فهمند و بدینوسیله با اکثریت خاموش همراه می شوند ومنتظر هستندکه در وقت مناسب حسن نیت خود را به ملت ایران اثبات کنند در واقع یکی از کارکردهای تلویزیون رنگارنگ شکستن و فرو ریزش نیروهای پشتیبان رژیم بوده و هست .
عقیده من اینست که رویارویی ملت ایران با رژیم جمهوری اسلامی یک مبارزه قدرتی نیست بلکه یک مبارزه علمی و استقامتیست که قطعا و بدون هیچ شکی پیروزی با ملت ایران است روزنه های فروپاشی رژیم و بارقه های امید برای پیروزی اکثریت خاموش به وضوح قابل دیدن است . اخبار و اطلاعات روزانه از وضعیت متزلزل رژیم ؛به همان اندازه خوشحال کننده خواهد بود که اتحاد اکثریت خاموش در پایگاه رنگارنگ ؛مسرور کننده و امید بخش است . به همین دلیل من فکر می کنم برای بررسی وضعیت تقابل اکثریت خاموش با جمهوری اسلامی و اندازه گیری موفقیت و پیروزی اکثریت خاموش باید هم میزان فروپاشی نیروهای تحت امر رژیم را مورد توجه قرار بدهیم و هم میزان رو به رشد ارتباط و اتحاد ملت ایران در جایگاهی به نام میکرفن آزاد (رادیو و تلویزیون رنگارنگ ) ... این دو فاکتور یکی از کارکردهای رادیو و تلویزیون رنگارنگ بوده و هست که به هیچ وجه قابل انکار و انحصار هیچ کس نخواهد بود ...
در ضمن مواد محرکی که به نیروهای بسیجی و سرکوبگر رژیم خورانده می شود تا آنها را تبدیل به حیوان کنند و به جان مردم بیاندازند نمی تواند عزم جزم شده ی اکثریت خاموش را برای در هم شکستن جبهه ی آنها متزلزل کند و مطمئنا نیروهایی از آنها که هنوز زره ای از انسانیت در آنها باقی مانده باشد با شنیدن صدایمظلومانه و در عین حال پر منطق و با ابهت اکثریت خاموش راههای برگشت به آغوش ملت را با خود مرور خواهند کرد ...
مبارزه ای که اکثریت خاموش از طریق میکرفن آزاد شروع کرده و ادامه می دهد به دون شک بهترین و مناسب ترین شیوه برای رویارویی با جمهوری اسلامیست . اکثریت خاموش به درستی دشمن خویش را شناسایی کرده است و بر اساس شکل نیروهای سرکوبگر او مبارزات خود را پیش می برد و به هیچ وجه نیروهای خود را با شیوه های پوسیده و اعتراضی از قبیل تظاهرات ؛اعتصابات و یا مسلحانه تضعیف نخواهد کرد کاملا هوشیارنه اصول ایمنی را رعایت کرده و در عین حال بسیار موثر جبهه ی دشمن را مورد حمله قرار می دهد و از بین می برد ...
درود بر اکثریت خاموش درود بر رنگارنگ
یک هشدار بسیار مهم برای اکثریت خاموش:با توجه به اینکه مبارزات ما به مرحله حساسی رسیده و رژیم منحوس جمهوری اسلامی نابودی خود را به یقین می داند و با توجه به ماهیت بسیار کثیف و حیوانی این رژیم و همچنین به بن بست خوردن نقشه های او برای بدام انداختن اکثریت خاموش ؛پیش بینی می شود درنده خویی این رژیم به حد اعلای خود برسد در واقع رژیم چون می پندارد رفتنی است می خواهد ملت ایران را هم به نابودی بکشاند ...به همین دلیل حفظ و نگه داری از موجودیت اکثریت خاموش بر همه ی ما واجب است البته لزوم ادامه مبارزات ضروریست اما تکیه بر اصل دیده نشو از همیشه ضروری تر است . به عقیده من تا آنجا که می توانیم باید ابتدا پایگاه اتحاد خود؛ا یعنی تلویزیون رنگارنگ را تقویت کنیم و هر طور که می توانیم برای حفظ و ارتقاء آن کوشا باشیم .اکثریت خاموش خارج از کشور باید حمایت مالی را گسترده ترکرده و از هر طریق ممکن که می توانند باید بیشتر و قوی تر انجام دهند(مثلا دوستان و خویشان خود در خارج از کشور را برای همیاری با تلویزیون رنگارنگ تشویق کننداگر هر کدام از آنها حتی دو نفر را بتوانند به این کار تشویق کنند حامیان مالی این رسانه مردمی سه برابر خواهد شد...امیدوارم لزوم و ضرورت این کار را بیشتر متوجه شوند) و در داخل نیز باید خود را حفظ کرده و دیش های سات لایت را طوری تنظیم کرد که دیده نشود ولی لزوما باید صدای اکثریت خاموش در خانه ها ایران شنیده شود و اتحاد را به هر طریقی که می توانیم حفظ کرده و گسترده تر کنیم ... حیوان صفتی و درنده خویی این رژیم بر همگان اثبات شده است من عاجزانه از هم وطنان عزیز و دردمندم خواهش می کنم برای بقای ایران و ایرانی لحاظ امنیتی مبارزه را بیش از پیش رعایت کنند
عقیده شما در اینباره چیست ؟؟؟

یکشنبه

یک واقعیت تلخ می تواندعامل یک انگیزه شیرین باشد*این مطلب یکی از تمثیلهاییست که میتواند نیت واقعی اصلاحطلبان و اصولگرایان راتشریح کند

اصلاح طلبان راه دزدی را به اصول گرایان نشان دادند به همین دلیل اصول فکری در جمهوری اسلامی از اصلاح طلبان به اصولگرایان منتقل شد.اما از این مورد بی خبر بودند که اصول گرایان بعد از یادگیری ؛ دیگر به آنها زمینه فعالیت نخواهند داد.این ارازل تکنیک دزدی ملی را با ابزاری به نام جمهوری اسلامی و ایدئولوژی حاکم در آن قابل دسترس می دانند .
استعمار ؛این ایدئولوژی را ساخته و پرداخته است و گروهی را به دزدی مستقیم و غیر مستقیم توسط این ایدوئولوژی به عنوان یک ابزار؛مورد تعلیم قرار داده است یک دزدی در سطح ملیت یک کشور؛ که خود استعمار بهره اصلی را از این مسئله برده است .بعد از این سی سال خود این افراد موضوع را دریافت کرده اند و قصد دارند تمام مال دزدی را به خود اختصاص دهند و استعمار را بی بهره کنند لذا آن بخش از افراد خودی ؛ که هنوز اعتقاد به همکاری با استعمار دارند را باید از میدان بدر کنند تا به این وسیله تمامی اموال دزدی را به خود اختصاص دهند .
گروه اصول گرایان بر این عقیده هستند که باید قدرت نظامی کافی ؛ برای دفاع از حریم اموال دزدی را به هر وسیله ای ایجاد کنند و سپس تمامی اموال را از چنگال اصلاح طلبان و در نهایت استعمار اروپا به در آورند.
من به شخصه معتقدم تمامی نیروهایی که در صحنه سیاسی کشورم دخیل هستند(اعم از اصلاح طلب و اصولگرا) به بیراهه می روند چون یک نیروی عظیم به نام اکثریت خاموش را نادیده گرفته اند این نیروی واقعی با گذشته ای پراز ملال و پراز مصیبت به تازگی توسط یک رسانه به نام رنگارنگ به مسائل احاطه پیدا کرده اند .این رسانه یک پدیده استثنایی(میکرفن آزاد) خلق کرده و به ملت ایران هدیه نموده است تا بتواند از تمامی مسائل سیاسی مملکتش توسط اطلاعات خودش و بازخورد اطلاعاتش در این رسانه آگاه شده و خود را برای مقابله با رژِم جمهوری اسلامی تجهیز کند.امیدوارم انسجام و اتحاد کامل را به زودی بدست آوریم.
به امید آنروز ...

شنبه

مدارک مستند( از کتب معتبر شیعه) درباره وجود خرافات در مذهب شیعه *همه ی موارد مستند و بوسیله آدرسهایی که قید شده قابل اثبات است*



شعور، دانش و فهم ولایت فقیه، ماموت های مجلس خبرگان و اکثر خر سواران
معروف به آیات عظام و حجج الاسلام و شیخ و طلبه و مداح و پیروان قد و
نیم قد آنها چقدر است؟

مطالب مستند ذیل را بخوانید، تکثیر و پخش کنید.



رسانه خبری:
O مسواک زدن در حمام باعث درد دندان ميشود! ـ (منبع: من لا يحضره الفقيه
- جلد يک، ص. ۵۳)

O در ادرار ائمه آلودگی نيست! "ليس فی بول الائمه استخباث" ( منبع:
انوار ولايه، ص.. ۴۴۰ )

O خوردن آب در حالت ايستاده در شب باعث زردی ميشود! "شرب الماء من قيام
بالليل يورث ماء الاصفر" ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸ )

O نگاه کردن به آلت تناسلی زن باعث کوری ميشود! "النظر الی فروج النساء
يورث العمی"- (منبع : من لا يحضره الفقيه -جلد ۳ ص۵۵۶ )

O آه اسم خدا ست!- "آه اسم من اسماء الله الحسنی" - مستدرک الوسائل جلد ۲ ص۱۴۸

O ملکی بنام خرقائيل هست که ۱۸ هزار بال دارد و بين هر بالش پنجاه سال
زمان برای ديدن لازم است! ـ "ان لله ملکا يقال خرقائيل له ثمانيه عشر الف
جناح مابين جناح الی جناح خمس مائه عام" ( منبع : کتاب البرهان جلد، ۲
ص. ۳۲۷ )

O ملکی هست که اسمش منت و هميشه بالای قبر امام حسين است ! ـ ( الکافی جلد ۴ ص ۵۸۳)
O امام ده علامت دارد از جمله آنها ختنه شده بدنيا می آيد!، با پا
وبراحتی متولد ميشود!، جنب نميشود!، اگر بخوابد قلبش بيدار است، چشمش
ميخوابد ولی قلبش بيدار است!، همانطور که از جلو ميبيند از عقب هم
ميبيند! ـ "يولد مطهرا مختونا و لا يجنب و تنام عينه و لا ينام قلبه و
يری من خلفه کما يری من امامه" ـ ( منبع : اصول کافی جلد يک ص ۳۱۹ کتاب
حجه باب مواليد الائمه )

O امام زمان لخت و عريان ظاهر ميشود! ـ "انه سيظهر عاريا امام قرص الشمس"
ـ (منبع: حق اليقين، ص. ۳۴۷ )

O ابن بابويه روايت ميکند که ابی عبد الله مردی را ديد که کفش سياه
پوشيده فرمود چرا کفش سياه پوشيدی، مگر نمی دانی کفش سياه نور چشم را کم
ميکند و مردانگی را ضعيف ميکند؟ . بر تو باد پوشيدن کفش زرد که نور چشم
را زياد ميکند و باعث قوت مردانگی ميشود!. ـ "عن ابی عبد الله انه رای
رجل و عليه نعل سوداء فقال مالک و لبس السوداء؟ هی تضعف البصر و ترخی
الذکر و" ـ ( منبع : کتاب خصال شيخ صدوق ..ابن بابويه باب سوم جلد یک،
ص. ۹۹ )

O روايت از علی (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير
خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود : پدر و
مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که
نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر،
خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر
هستم ! ـ "عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير
حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی " ـ (
منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول
الله )

O از امام حسن (ع) روايت شده است که ايشان فرمود برای خداوند دو شهر است
( خدا دو شهر دارد) يکی از انها در مشرق است و يکی در مغرب، و در آنها ۷۰
ميليون زبان و جود دارد! و من همه آن زبانها را ميدانم! ـ "عن ابی عبد
الله الحسن قال ان لله مدينتين احداهما بالمشرق و اخری بالمغرب و فيها
سبعون الف الف لغه و انا اعرف جميع تلک اللغات" ـ ( منبع: اصول کافی -
جلد يک - ص ۳۸۴ و ۳۸۵ باب مولد حسن ابن علی)

O خوردن خاک نفاق می آورد! "اکل الطين يورث النفاق" ـ ( منبع: الکافی
جلد۲- ص۲۶۵ ). خوردن خاک حرام است مثل خون و مردار و گوشت خوک اما خوردن
خاک قبر امام حسين باعث شفاء از بيماريها ميشود! . ـ "اکل الطين حرام مثل
الميته و الدم و لحم اخنزير الا طين قبر الحسين فيه شفاء من کل داء"- (
منبع: اصول کافی جلد ۳ - ص ۳۸۷)

O توسل به امام موسی کاظم باعث جلای چشم ميشود!.ـ " التوسل بالامام موسی
الکاظم ينفع لوجع العين" ـ ( منبع : باقيات الصالحات ضميمه مفاتيح الجنان
-شيخ عباس قمی ص ۷۴۵ )

o امام حسين(ع) از سينه حضرت زهرا شير نخورد بلکه پيامبر انگشتش را در
دهان او ميگذاشت و او می مکيد و برای سه روزش کافی بود!. ـ " لم يرضع
الحسين من فاطمه (س) و لا من انثی کان يوتی به النبی (ص) فيضع ابهامه فی
فمه فيمص منها ما يکفيه اليو مين و الثلاث "ـ ( منبع: اصول کافی کتاب
الحجه - باب مولد حسين ابن علی )

o پيامبر از ابوطالب شير ميخورد! ـ " لما ولد النبی (ص) مکث اياما ليس له
لبن فالقاه ابو طالب علی ثدی نفسه فانزل الله فيه لبنا فرضع منه اياما" ـ
( منبع: اصول کافی - کتاب الحجه - باب مولد النبی(ص) - جلد يک ص ۳۷۳ )

o فاطمه زهرا (س) حيض نميشده است! ـ "عن ابی الحسن قال ان بنات الانبياء
لا يطمثن" ـ ( اصول کافی - کتاب الحجه - باب مولد الزهراء - جلد يک ص.
۳۸۲ )

o در روايت است که علی (ع) با رسول خدا به مسافرت رفت و عايشه همراهش بود
و تنها يک لحاف همراهشان بود ! و علی میگوید رسول خدا بين من و عايشه
خوابيد ! و هنگاميکه رسول خدا شب برای نماز شب بر خاست من و عايشه در يک
لحاف بوديم ! ـ " قال علی سافرت مع رسول الله و کان له لحاف ليس له لحاف
غيره و معه عائشه و کان رسول الله ينام بينی و بين عائشه فاذا قام الی
اللصلوه الليل .." ـ ( منبع: بحار الانوار جلد ۲ - ص ۴۰ دار احياء
التراث العربی - بيروت بحار الانوار ص. ۲۹۷ )

o هنگاميکه امام حسين به شهادت رسيد بين امام سجاد و محمد ابن حنفيه
فرزند علی(ع) بر سر امامت اختلاف افتاد محمد ابن حنفيه به امام سجاد گفت
تو خودت بهتر ميدانی که من از تو لايق تر هستم و امام سجاد در جواب گفت
پاسخ تو را حجر الاسود ميدهد ! و دعوت کرد که به آنجا بروند ..آنگاه محمد
ابن حنفيه حجر الاسود را صدا زد و هيچ جوابی نشنيد اما تا امام سجاد حجر
الاسود را صدا زد حجر به صدا در آمد و گفت امامت مال علی ابن الحسين است
و نزديک بود حجر الاسود از جا کنده شود! ـ "لما قتل الحسين (ع) ارسل محمد
ابن الحنفيه الی علی ابن الحسين و " ـ ( منبع: اصول کافی - جلد يک ص
۳۴۸ اعلام الوری للطبرسی ۲۵۸)

o علی(ع) بر روی ابرها پرواز ميکند ! . خداوند ابرها را برای علی مسخر
ساخت و او شرق و غرب عالم را درنورديد! . ـ "ان الله سخر لعلی السحاب
فکان يسير فی الارض شرقا و غربا" ـ ( منبع: تفسير الميزان جلد ۱۳ - ص ۳۷۲
بحار الانوار جلد ۳۹ - ص ۱۳۸)

o رعد و برق آسمان از تدبير علی است! . ـ " قال ابو عبد الله عليه السلام
.. ماکان من هذا الرعد فانه من امر صاحبکم قلت من صاحبنا؟ قال امير
المومنين علی عليه السلام الاختصاص" ـ ( منبع: المفيد ص ۳۲۷ بحار الانوار
جلد ۲۷ ص ۳۳


این مطالب توسط دوستانی در گروهی به نام گروه مصطفی هروی به دست من رسیده که بدینوسیله از آنها تشکر می کنم

پنجشنبه

عکس و آموزش نصب ماهواره w3a بروی یک دیش به مرکزیت هاتبرد در ایران و اروپا



((طریقه نسب ماهواره w3a بروی یک دیش به مرکزیت هاتبرد در ایران و اروپا))
ماهواره w3A دقیقا چسبیده به هاتبرداست واگر جلوی دیش بیستیم حدودا سه سانتیمتر بالاتر و در سمت راست ال ان بی هاتبرد بسته میشود که هر دوی آنها با کمک یک سویچر به دستگاه رسیور مربوط میشوندودر تنظیمات رسیور نیز ماهواره w3a را پیدا کرده و سپس بروی آن سرچ کانالها را انجام میدهیم.

در عکس زیر جای ال ان بی برای دریافت این ماهواره در مقایسه با ماهواره یوتلست دبلیو 2ام نشان داده شده است


***به روز شد ***آموزش ؛ نصب و دانلود فیلتر شکن(آی پی چینج)U95.zip

10ابتدا فایل را دانلود کرده و سپس از زیپ خارج کنید در هنگام دانلود باید سی دی ویندوز را دم دست داشته باشید چون این برنامه برای ساپورت تمام زبانها باید فایلهای مورد نیاز را از ویندوزتان برداشت کند .
این یک برنامه بی نظیر است و چون خودم مدتهاست از آن استفاده می کنم استفاده از آن را به همه ی دوستان توصیه می کنم . بعد از خارج کردن از زیپ روی آیکن U95.exeکلیک کنید و وقتی برنامه بالا آمد صبر کنید که سه لاین برنامه تیک خورده و پر شود بعد از ورود به سرور این برنامه که در امریکاست شما دارای یک آی پی مجازی می شوید که باعث می شود مخابرات شما را شناسایی نکند و بتوانید همه ی سایتها را باز کنید و در ضمن بصورت ناشناس به اینترنت دسترسی داشته باشید یعنی به محض ورود به هر سایتی آی پی مورد نظر بعنوان آی پی تعیین شده در سرور برنامه به شما تعلق گرفته شما را یک فرد ناشناس با یک آی پی متغییر معرفی می کند و به همین جهت این برنامه امنیت شما در اینترنت تضمین می کند .
امیدوارم از این برنامه خوشتان بیاید و و برای شما مورد استفاده باشد..
لینک دانلود برنامه .... http://www.mediafire.com/?yxxpg0qne2n
تذکر مهم : قبل از خروج از اینترنت ابتدا برنامه را Exitکنید (ببندید) چون برای ورود مجدد به اینترنت آی پی مجازی را باید بسته باشید تا بتوانید دوباره به اینترنت وصل شوید اگر برنامه را قبل از خروج از اینترنت نبسته باشید در هنگام وصل مجدد حتما باید یک بار برنامه را باز کرده و دوباره Exit کنید تا وصل مجدد شما امکان پذیر شود . ..................
لینک آپگرید : http://www.wujie.net/downloads/ultrasurf/u96c.zip
لینک آپگرید این برنامه را به این پست اضافه کردم . در صورت تمایل می توانید ورزن جدیدش را هم دانلود کنید البته از خود برنامه هم می توانید در قسمت هوم وارد سایت اصلی آن شوید و برنامه را دانلود یا آپگرید کنید

ارادتمند شما
تشنه آزادی
درود بر مردم ستمدیده ایران

امنیت بیشتر برای تماس تلفنی از ایران با رنگارنگ

امنیت برای تماس تلفنی از ایران با رنگارنگ
هرگز با تلفن ثابت یا تلفن همراهی که به نام شما ثبت شده مستقیما با شبکه رنگارنگ تماس نگیرید زیرا رژیم آخوندها براحتی می توانند شما را شناسایی کنند . اگر مایلید با تلفن ثابت تماس بگیرید حتما کارت تلفن تهیه و با استفاده از کارت تلفن تماس بگیرید راه دیگر تماس از طریق ایرانسلی است که به نام شما ثبت نشده باشد ... و راه بهتر اینکه هر دوی اینها را با هم ادغام کنید یعنی
یک ایرانسل بدون نام و نشان را تهیه و کارت تلفن بین المللی را از طریق ایرانسل فعال کنید.با این کار دو پوشش خواهید داشت و در ضمن مدت اعتبار ایرانسل را چندین برابر خواهید کرد .
کارتهای تلفن با تلفنهای ثابت قابل تماس هستند ولی بهتر است از طریق ایرانسل کارتهای تلفن را استفاده کنیم چون امنیت شما را در مورد رد یابی رژیم چند برابر خواهد کرد
درود بر شما و درود بر مردم ستمدیده ایران